سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بیت سوم

        شعری از

        نیلوفر راستگویان

        از دفتر فروردین 99 نوع شعر ترانه

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۴۱ شماره ثبت ۹۳۲۹۳
          بازدید : ۳۳۰   |    نظرات : ۲۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیلوفر راستگویان

        یادم آمد روز اول در نخستین ساعت من
        تو غزلها میسرودی چشمهایت باور تن
        گفتی از رویای نابت گفتی از اندوه و آهت
        گفتی از یار قدیمی ک نمانده در سرایت
        آن همه بیت و غزلها ,آن همه سوز و گذر ها
        آن همه جهدو ترحم آن همه سعی و تنعم
        تو برای بیت سوم از گذار رو زگارت
        شعر من را میسرودی بر لبان گلعذارت
        وه چه شیرین میسرودی پیچش و تاب و تنم را
        عطر و بوی ساده ام را سرخی پیراهنم را
        از دو چشمان خمارو از لب و بوسیدن آن
        تا نوازش های اندام و بلور سینه ام را
        تو مرا معشوق خواندی،عشق خود محصور خواندی
        تو مرا یک عشق تازه در دلت محبوب خواندی
        گفتی ازخود از وجودت ازمن و سعی حضورت
        خاطره بازی بخواهی وازمن طنازی بخواهی
        گفتی این لبهای خشکم صد عطش در سینه دارد
        گفتی اکسیر لبانت شوق ها بر سر ببارد
        گفتی پایانم تو هستی،اخرین محبوب و رویا
        در میان بازوانت میکنم من عشق پیدا
        گفتی باید ک بمانم هر دم و هر لحظه عاشق
        زندگی را کی توان کرد بی حضور عشق برپا
        تا مرا تصویر کرد ی،بر رخم صد لاله رویید
        پیچک زرد تن من بار دیگر ناز رقصید
        مهرو عشقت نازنینم در وجودم لانه میکرد
        از گذار غصه و غم این تنم آوازه میکرد
        کوچک م من بی حدودم در دلت وصفی ندارم
        لب به لب هایت اگر من بار دیگر می سپارم
        من همه خاک وجودت ،مهربانم،نازنینم!
        چون دگر باره ندارم طاقتی که غصه بینم!
        فکرمن همراه و یادت قلب من همسنگ و رازت
        تو نخواه از من که لبهایت به لبهای کس دیگر ببینم
        گر تو را بوسیدن معشوق دیگر بر سرت هست
        بنده را معذور گردان ای همه دردت بجانم
        سوختم امشب،بماند ازمن همین خاکستر تلخ
        تکه های قلب خود را با چه باید داد پیوند
        میزنم سیلی به خود تا باز گردد روح بیدار
        وصف حال و جان نگویم ک دگر جانی ندارم
        صد هزاران بوسه من پیشکش ای جان شیرین
        خلقتم شاید چنین است «غصه پایانی ندارد»
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۲
        درود بانو
        بسیار زیبا و غمگین بود
        سرشاراز شور و احساس جوانی خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵
        سپاس بیکران استاد گرانقدر خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۴۰
        نیلوفر عزیز
        همیشه به شعر و روشنا خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۴
        سپاس از حضور زیبایتان
        ارسال پاسخ
        نیلوفر راستگویان
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
        سپاس از حضور زیبایتان خندانک
        آرزو عباسی ( پاییزه)
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۴۵
        میزنم سیلی به خود تا باز گردد روح بیدار
        وصف حال و جان نگویم ک دگر جانی ندارم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        درود بر شما مهربانوی ادیب و بزرگوار خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۱
        سلام ودرود و بسیار سپاس از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
        با سلام و عرض ادب
        سروده ای بسیار زیبا
        قلمتان سبز
        شاعر بزرگوار
        درودبرشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
        سلام و سپاس استاد گرانقدر
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۵۵
        خیلی زیبا بود بانو
        شعر پر معنا و پر از تصاویر
        بهتون تبریک میگم نسبت به دو اشعار قبلی که من دیدم و خوندم خیلی بهتر و قوی تر خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۰
        سلام جناب قنبر پور عزیز باعث خوشحالی و دلگرمی این حسن نظر شما خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۵۷
        درود بانو
        لذت بردم از شعر زیباتون خندانک خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۲
        سلام سپاسگذارم لطف بیکرانتان هستم
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۴:۴۰
        زیبا بود
        درود بانو
        خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۲
        سلام و سپاس از شما
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۶
        درودتان باد شیرین بانو

        گفتی پایانم تو هستی،اخرین محبوب و رویا
        در میان بازوانت میکنم من عشق پیدا

        زیبا قلم زدید خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۸
        سلام بر شما نازنین بانو قدم رنجه کردید ومنت نهادید .
        سپاس بیکران
        ارسال پاسخ
        آرش خرم فر
        سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۳
        تاثیر گذار بود خندانک خندانک خندانک خندانک
        سیدحسن خزایی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۵۸
        حسی که از درونت آمیخته با رویا و احساست شده با صداقت و سادگی بیانت خود زیبای واقعی تو را به تصویر کشیده، جسارت بیان و شفافیت اندیشه ات سروده ات را تزیین کرده است.زیبااااست خندانک خندانک خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۶
        ممنونم از این ک پسندیدید خندانک
        ارسال پاسخ
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        بنده را معذور گردان ای همه دردت بجانم
        سوختم امشب،بماند ازمن همین خاکستر تلخ
        تکه های قلب خود را با چه باید داد پیوند
        میزنم سیلی به خود تا باز گردد روح بیدار
        وصف حال و جان نگویم ک دگر جانی ندارم
        صد هزاران بوسه من پیشکش ای جان شیرین
        خلقتم شاید چنین است «غصه پایانی ندارد»



        درود های بی نهایت به شما بانوی نازنینم خندانک


        زیبا بود و دلنشین لذت بردم

        بمانید با شاعرانگی های بسیار خندانک خندانک
        نیلوفر راستگویان
        نیلوفر راستگویان
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۱۳
        سلام ودرود صد منت بردیده نهادید با حضورتان دوست عزیز.
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6