سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دقایق

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۳ شماره ثبت ۹۳۰۱۷
          بازدید : ۱۶۰۳   |    نظرات : ۱۰۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری


        خورشید غمگین
        بر تراس صبح نشست
        درختی اعضای پاییزی اش را
        از روی زمین جارو می زد
        آوازِ دشتی گنجشک ها
        نوای این تراژدی شد
        فهمیدم ابرها
        دودِ سیگار آفتاب اند
        شاید کسی
        جلوی چشمانِ آسمان
        پیاز رنده کرد
        که باران گرفت
        وقتی از پنجره ی دقایق
        بیرون را به تماشا نشستم
        انگار تاکسیِ معترض
        از کم خونی؛رنگ اش زرد شده
        خیابان عطر تلخِ غریبگی زده بود و
        من غبطه ی ایستگاهی را می خوردم
        که می خواست با اتوبوس
        به هدف "کافه مقصد"
        آنجا را ترک کند
        همه چیز
        عجیب،عجیب است
        هوا روشن و
        پشت سرم
        شب به اتاق تابیده
        ناهارخوری می لرزد
        سرما به ریشِ شومینه
        می خندد
        از فریزر
        اسکیموها برای شکار
        به این قطبِ غصه آمده اند
        نه اینجا جای ماندن نیست
        سیبیلِ فضا_زمان را
        چرب کردم
        به ساعت
        باتری اتمی زیر میزی دادم
        تا سوار بر عقربه ها
        به عقب برگردم
        تو بودی
        دنیا رنگ و عطرِ دیگری داشت!!

        دقایق

        پژمان بدری

        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۷ شاعر این شعر را خوانده اند

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        فرهاد شریف

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        شریف شریفیان

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        اعظم قارلقی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        علی ناصری(عین)

        ،

        محمد امیری

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        رسول علی محمدی

        ،

        پژمان بدری

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        سمیه قیاسی

        ،

        محمد باقر انصاری دزفولی

        ،

        بهنود کیمیائی

        ،

        سهیل خواجوند مانی

        ،

        سیده نسترن طالب زاده

        ،

        فرانک برادران تخلص فاخته

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        سعید صادقی (بیدل)

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        محمدعارف عرب

        ،

        سوگند (دنیا)

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        سارا پیروتی (رها)

        ،

        غلام الله حافظی

        ،

        مهدی ترابی

        ،

        ایرج محرم پور(صوفی خموش )

        ،

        منیژه قشقایی

        ،

        سلمان مولایی

        ،

        مهدی پاشائی ( صهبا )

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        صادق کیانی (صادق)

        ،

        نگین امیری

        ،

        سيد هادی حسینی(هادی)

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        علی غلامی

        ،

        برین بهار

        ،

        نسرین علی وردی زاده

        ،

        شهین عمرانی

        ،

        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        ،

        عیسی کیانی با تخلص عینک

        ،

        عیسی بابامیر

        ،

        سید محمدرضا لاهیجی

        ،

        امید کیانی (امید)

        ،

        سحر غزانی

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        لیلا امریاس(پریسا)

        ،

        بهروز ابراهیمیان

        ،

        محمد رضا خوشرو

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۹
        خندانک
        درودبرشما جناب پژمان خندانک
        بسیارزیبابود خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۵۵
        سلام بانوی واژگان با طراوت
        ممنونات از همراهیتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۷
        بانوی عجم عزیزو مهربان خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۹
        به ساعت
        باتریِ اتمی زیرمیزی دادم
        تا سوار بر عقربه ها
        به عقب برگردم
        تو بودی
        دنیا رنگ و عطرِ دیگری داشت!!


        سلام چقدرررر این بندِ پایانیِ دلسروده تان زیباست هم طنز تلنگری دارد ؛ هم غم و هم اشتیاق
        که مرایادآور این روایت است :

        از پیامبر حضرت محمد (ص) پرسیدند بهترین وقت انسانها چه زمانی ست فرمود آن لحظه که در آنِ واحد انسان
        هم لبخند بزند هم بگرید( لحظه ی اشک شوق) خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        چون غمش را نتوان یافت مگر در دلِ شاد
        ما به اُمّیدِ غمش خاطرِ شادی اثریم

        و ان الله مع المخلصییون
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        سلام و مخلصات
        ما حالتی به عنوان لبخند واقعی نداریم
        شادی هم غمی ست که لبخند میزند
        چیزی شبیه همین لحظه ی اشتیاق و گفته ی پیامبر
        مخلصینات خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۱

        تصویرسازی‌های شعرتان بسیار زیباست خندانک

        درودها خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۱۷
        درود پژمان عزیز
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        از خوانش آن کیفور شدم
        قلمت پایدار
        موفق باشی خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۱
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۳
        ما هم از وجود شما کیفور میشیم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۴:۰۹
        سلام


        در واقع این شعر سه بخش است . بخش اول آن ترسیم‌ فضا و چیدن دکوراسیون است . که به شکل و شمایل پژمانی آراسته شده اند و خط به خط آن اگر بدیع هم نباشند ، دستکم نادرند :

        خورشید غمگین
        بر تراس صبح نشست

        خورشید غمگین = تشخیص ( و البته کمتر پیش آمده که شاعران صبح را پکر نشان دهند . )
        تراس صبح ( فک کنم فقط از پژمان برمیاید چنین ترکیبهای خوش ساختی .


        فهمیدم ابرها
        دودِ سیگار آفتاب اند ( و یک فضاسازی موفق و شاعرانه که همزمان تشخیص و تشبیه و تصویری بی نظیر است . در واقع شاعرانگی کار هم به خلق همین بدعتهاست ( و از علل علاقه ام به شعرهای مجید و سلمان و سمیه و منیژه و آرزو در قلمرو سپید .. و همینطور کارهای اخیر حدیث و سحر )
        در واقع و بی تعارف عرض کنم از نظر حقیر چنانچه شعر در خلق تصاویر و ترکیبهای تازه کاری از پیش نبرد نمیتوانم به آن امتیاز بدهم .

        مثلا اینجا :

        شاید کسی
        جلوی چشمانِ آسمان
        پیاز رنده کرد
        که باران گرفت


        البته در بدعت این تصویر نمیتوان شک کرد و شاید حتا منتظر بودم به پیوست همین اتفاق ، بوی پیاز هم در فضای خیس شعر بپیچد


        وقتی از پنجره ی دقایق
        بیرون را به تماشا نشستم
        انگار معترض تاکسیِ خالی نشسته
        از کم خونی؛رنگ اش زرد شده
        خیابان عطر تلخِ غریبگی زده بود و
        من غبطه ی ایستگاهی را می خوردم
        که می خواست با اتوبوس
        به هدف "کافه مقصد"
        آنجا را ترک کند


        این قسمت فوق نسبت به باقی شعر ضعیف بود . پنجره ی دقایق تازگی نداشت و غریبگی هم در شعر دندان نشان میداد و خوش ننشسته بود . و تنها ساختارشکنی و آشنازدایی در حرکت ایستگاه با اتوبوس به نوعی بار حسی و انتزاعی این بند را تضمین کرده و از سقوط آن به متن جلوگیری کرده بود


        شعر در اینجا وارد قسمت دومش میشود . جایی که پس از خلق تصاویر ، خود شاعر بعنوان راوی این حکایات ظاهر میشود :

        همه چیز
        عجیب،عجیب است
        هوا روشن و
        پشت سرم
        شب به اتاق تابیده
        ناهارخوری می لرزد
        سرما به ریشِ شومینه
        می خندد
        از فریزر
        اسکیموها برای شکار
        به این قطبِ غصه آمده اند
        نه اینجا جای ماندن نیست


        ازین دست تصاویر ملیح در شعر پژمان کم نیستند . قبلا هم از داخل شومینه یا تابلوی عصر عاشورای فرشچیان ، شاهد خروج و معاد آدمکهای مذکور بوده ایم . در واقع این نوع از سرایش را میتوان هیچکاکیات پژمان نامید . چون تولید استرس میکنند . حالا وقتی سرما و شومینه هم در هیات های انسانی ظاهر شده و چیزی فراتر از تشخیص های کلاسیک رقم میزنند ، ارزش کار این لعنتی بیشتر نمایان میشوند و مخاطب تقلا میکند جلوی سگ لرزه اش را بگیرد که این سرما از نوع اخوانی نیست که " برون صحبت سرما و دندان " باشد ، بلکه سرما از نوع پژمانی است که به درون خزیده و شومینه را مورد تمسخر قرار داده است .

        در قسمت سوم شعر ، تعامل شاعر با فضا و تصاویر را شاهدیم . و باید ارتشای شاعرانه ای را گزارش کنیم :

        سیبیلِ فضا_زمان را
        چرب کردم
        به ساعت
        باتری اتمی زیر میزی دادم
        تا سوار بر عقربه ها
        به عقب برگردم


        جدای از ساختار بدیع این تصاویر ، باید به فکاهی و لهجه ی رند این خطوط هم توجه کرد که بنوعی " مبین مشکلات جامعه " ( البته با کسب مجوز از جناب استکی دوست داشتنی ) است که بعله حتا میتوان گذشت زمان را هم با پول خرید و اغفال نمود . جالبتر اینکه این ارتشا چندان هم هزینه ای نداشته و با یک زیرمیزی ساده و باتری اتمی کار انجام شده چون زمان در اینجا خود از عدم بلوغ و هوشیاری رنج میبرد . در واقع برخورد شاعر با زمان در این شعر برخوردی ست که با کودکان میکنند وقتی با خوراکی انها را پی نخود سیاه میفرستند .. پژمان زمان را کودک و خام دانسته ، چرا ؟؟؟ ( الله اعلم )


        و این جمله که هرچند خود به تنهایی شعریت ندارد اما در واقع نقطه ی اتصال ان سه حلقه است :

        تو بودی
        دنیا رنگ و عطرِ دیگری داشت!!



        ممنون پژمان جان خندانک

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۸
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        سلام شیخ الهمیشه مفید
        هرچه گفتی خیرست و به دیده عقل نگاهشان خواهم کرد
        سپاسون که می آموزی
        برخی از تصاویر این شعر مانند همان پیاز و فکاهی اخرش برگرفته از کاریکلیماتور می باشد

        راستی این شعر از مفصل هر بند از آخر به اول هم خوانده می شود آنجا که به عقب برمیگردیم شعر هم معکوس می شود

        تو بودی
        دنیا رنگ و عطرِ دیگری داشت
        سیبیلِ فضا_زمان را
        چرب کردم
        به ساعت
        باتری اتمی زیر میزی دادم
        تا سوار بر عقربه ها
        به عقب برگردم
        نه اینجا جای ماندن نیست
        همه چیز
        عجیب،عجیب است
        هوا روشن و
        پشت سرم
        شب به اتاق تابیده
        ناهارخوری می لرزد
        سرما به ریشِ شومینه
        می خندد
        از فریزر
        اسکیموها برای شکار
        به این قطبِ غصه آمده اند
        وقتی از پنجره ی دقایق
        بیرون را به تماشا نشستم
        انگار معترض تاکسیِ خالی نشسته
        از کم خونی؛رنگ اش زرد شده
        خیابان عطر تلخِ غریبگی زده بود و
        من غبطه ی ایستگاهی را می خوردم
        که می خواست با اتوبوس
        به هدف "کافه مقصد"
        آنجا را ترک کند
        شاید کسی
        جلوی چشمانِ آسمان
        پیاز رنده کرد
        که باران گرفت
        فهمیدم ابرها
        دودِ سیگار آفتاب اند
        آواز دشتی گنجشک ها
        نوای این تراژدی شد
        درختی اعضای پاییزی اش را
        از روی زمین جارو می زد
        خورشید غمگین
        بر تراس صبح نشست!!
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۳
        یا به اصطلاح گردون است...
        اما شعر گردون کوتاه هست و کلمات ساده ای دارد ولی بلندی این شعر سختی کار و چندین برابر کرد
        مخلصات ویژه خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۷
        درود جناب مانا خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۳
        سلام شاعر خوش‌کلک، پژمان عزیز

        "خورشید غمگین
        بر تراس صبح نشست".

        خورشید چرا غمگین است؟
        خورشید صبح برمی‌خیزد؛ چرا شاعر گفته: ... نشست؟
        اینها، و مانند اینها چیزهایی هستند که خواننده باید دقت کند و اگر متوجه نشد، تأمل کند و... تا متوجه شود.

        "اعضای پاییزیِ" درخت، زیباست ـ که برگها باشند ـ در اینجا هم خواننده باید بیندیشد که: چطور، و چرا درختی اعضای پاییزی‌اش را / از روی زمین جارو می‌زد؟

        اینکه "ابرها، دودِ سیگارِ آفتابند" تصویری زیبا و تخیّلی زیباتر است.
        و نیز همین‌طور است اینکه شاید (نه، حتماً) "کسی جلوی چشمانِ آسمان / پیاز رنده کرد / که باران گرفت"
        ...
        شعر این است
        حال اگر من مسائل اجتماعی را، دیگری عاشقانه‌هایش را، و آن دیگری چیزهای دیگرش و دغدغه‌های دیگرش را، و دیگرانی عزیز، چیزهای دیگرِ عزیزشان را چاشنی‌اش می‌کنند، حکایتی افزوده است و حکم تنقلات شب یلدای زندگی ما را دارد در شعر...

        بهره و لذت بردم عزیز
        باش و هیمۀ ترِ ما را بیفروز
        قربانت خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۷
        سلام تاج سر
        حقیقت هروقت شمارو اینجا میبینم
        به خودم میگم پژی میخوای چی بنویسی در حد جلال و جبروت جناب عسکرزاده باشه
        که هر آنچه در مدح شما بگم از اون بالاترین...

        حقیقت در دنیای خیالی شعر ما خورشید گاهی به پیست اسکی هم میره چه برسه به نشستن
        و گاهی برای رفع درد به آب گرمهای سرعین هم سر میزنه
        انشالله جواب درخوری داده باشم
        ممنونات که آمدید و دست نوازشی به سر صفحه ام کشیدید خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۶
        عرض ادب استاد عسکرزاده ارجمند خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فرهاد شریف
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
        درود بر تو پژمان جان
        بسیار عالی
        دستمریزاد
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۷
        سلام بر شریف ترین
        بسیار عالیست حضور با نشاط ات خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۵
        جناب شریف خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۰
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۱۱
        سلام
        دوست مهربانم
        بسیار زیباست مثل همیشه خندانک
        استوار پر معنا و عمیق
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۸
        سلام بر مازیارترین
        قلب خودتی
        ستون آمدنت این خرابه رو استوار کرده
        مخلصینات خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۵
        جناب قنبر پور خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۴:۱۶
        بَه بَه... کیف کردم... خندانک خندانک خندانک
        چقد شسته رُفته و تر و تمیز
        خیلی خیلی عااااااالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        باریک الله... آفرین
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۰۹
        سلام بر سن سی هم زبان
        شسته رفته چاکرونات ویژه
        نانچیکوهایت مستدام خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۵
        اعظم بانو عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        علی ناصری(عین)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۰۳
        باسلام ودرود
        تصویرگری عالی است خندانک خندانک خندانک جان بخشی به فضا عالی خندانک پویایی مطلوب است خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۰
        سلام بر نور دیده
        چه پویا گشته این صفحه با عطر بودن شما
        نوکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۴
        جناب ناصری خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رسول علی محمدی
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸
        سلام پژمان جان
        والمخلصین والمخلصات
        هروقت که از سفر تجارت لاک لاک پشتها می آیی چه خوب است که دقایقی میمانی و سبدی پر مهر و شور از گلواژه ها می آوری شاید آواز گنجشگها دوباره نغمه شیرین بخوانند
        گوهر وجودت مصون ازتلخی روزگار خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۱۲
        سلام بر صیقل خورده ترین الماس مهربانی
        این آواز حزن آلود بخشی از وجود این روزگارست

        متاسفانه لاک لاکپشت هم تجاراتش بخاطر کرونا تحریم شده خندانک
        خاکم خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۴
        جناب علی محمدی مهربان خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۳۹
        خندانک
        مریم کاسیانی
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۳
        سلام و آفرین ها خندانک
        نمیخواستم صرفا برای تمجید کامنت بگذارم
        اما اگر تعریف نمی‌کردم چقدر عالیست
        حتما در گلویم می‌ماند
        چه خوب که چشم ما بر اشعار شما روشن است
        و آفتاب می‌گیریم خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۰۹
        سلام بر مریم ترین
        راستی از عیسی کلامتون چه خبر؟
        مگر مسیح حمایت شما این کلمات نابیارو روشن چشم کنه..
        ممنون که آمدی
        خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۴
        مریم بانووزیبا رو خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۸
        زیبا ودلنوازوبامحتوا سرودی بود
        قلمتون سبز
        پایدارواستوارباشید
        شاعر گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۰
        سلام و سپاس از سخاوت همیشگیتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۳
        استادانصاری ارجمند خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سهیل خواجوند مانی
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۰۰
        درود
        بسیار زیبا سرودید
        :2 خندانک خندانک خندانک :
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۱
        سلام بر مانی پیامبر ایرانی
        آلوده ی مرامتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۳
        جناب خواجه وند خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۵۶
        سلام استادعالیقدر بدری عزیز وبزرگوار
        بسبار عالی مانند همیشه
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۲
        سلام بر جهان پهلوان تختی
        ما خاکیم
        اونم ده امتیازی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۳
        جناب فتحی خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        يکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۳
        درود بر جناب بدری عزیز
        بسیار زیبا و خواندنی
        جدا از آن کلا" من عاشق پاسخ کامنت هایتان هستم خندانک
        انشالله که همیشه بسرایید و ما از هنرتان لذت ببریم
        خندانک خندانک خندانک

        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۱۳
        سلام بر آرمان ترین
        اونام عاشق تو هستن رفیق
        خواستی بگو دستو بدم بیان اتاقت و جارو بکشن همین کامنتا خندانک
        چاکرونات خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
        جناب پرناک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۱:۱۸
        سلام وسلام وسلام..
        دقایقتان مملو از عطرو خنده ی او.. اویی که اگر بود ... خندانک
        چقد این شعرتون قشنگ بود..افتاب سیگار میکشه،.. جلوی چش آسمون پیاز رنده میکنند..سبیل رفتنتم که چرب میکنی!!
        راس میگی همه چی عجیب و غریب شده... باید به کافه ی مقصد رسیدن داد
        به خیالها شوق
        و به بیخیالی بال...
        دمت گرم...شعرات قشنگ...چاکرات خندانک خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۲
        سارا جان گل رخ خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۵
        سلام ماموستا پیروت
        با امضای مهر شما قشنگ تر هم شد
        ممنونات که خواندی و به چشمانت زحمت دادی
        خاکم خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        سارا پیروتی (رها)
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۳
        خندانک خندانک خندانک
        منیژه قشقایی
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۰۱
        سلام آقای بدری ارجمند
        سکانسهایی زیبا وتصاویری زیباتر از قلم زیبانگارتان خواندم ۔ باشیدو بنویسیدهمیشه
        برقرار باشیدو دل شاد خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        سه شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۷
        سلام بر الهه ی باران
        سکانس حضور شما پرمخاطب ترین سانس سینمای خداست
        مخلصات خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۲
        درود جناب بدری عزیز
        سروده ات را چند بار خواندم و هر بار کیفور تر شدم
        دستمریزاد
        انشالله قلمت جاودان خواهد شد خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۲۸
        سلام جناب استکی
        ماهم هروقت عطر حضور شما به مشمام صفحه مان میرسه کیفور میشم
        ممنونات که با مهر می خوانید... خندانک
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        نگین امیری
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۸
        سلام
        چه شعر جالب و عجیبی
        خورشید رو تراس؟!😅
        عالی بود خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
        سلام بر نگین هستی
        شما خودت جای خورشید میتونی رو تراس صبح بشینی خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۳
        بانو نگین عزیز خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۳
        درود بر پژمان
        و سروده ی زیبا
        درودها خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۱
        سلام بر بیدل ترین دلدار
        سروده ی وجودت زیباتر از زیبا
        خاکتم رفیق خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲
        سلام جناب بدریشعر شما را دوبار خواندم
        بسیار زیبا است
        با اینکه من شعر سفید را کار نمی کنم
        شعر شما باعث سرودن شعری هم سان شعر شما شد موفق باشید و توانمند تر از این
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۳
        سلام بانو آهنگران باعث افتخار ماست این واژگان شعری را در ذهن شما متولد کرده اند
        به لطف محبت شما سعی برآنست بهتر بنویسم که شرمنده ی مهرتان نشویم
        مخلصات خندانک
        ارسال پاسخ
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۲
        مهربانو طوبی نازنین خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
         برین بهار
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۳۳
        درود به شما زیبا نوشتید .
        برقرار باشید و‌شاد
        منیژه قشقایی
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۴۱
        بانو بهار خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲
        سلام بر بهارترین لحظاتت بهاری خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۳
        سلام ودرود فراوان استاد گرانقدر جناب بدری
        بسیارعالی وزیبا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۲۴
        سلام جهان پهلوان
        متشکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۳
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        امید کیانی (امید)
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۵۲
        شوق شقایق با
        ذوق دقایق شد
        عاشق کمی معشوق
        معشوق عاشق شد...امید

        درود و عرض ادب

        تک‌تک دقایق‌تان مملو ز شادی

        احسنت و لایک‌ها
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۱۲:۲۵
        سلام بر امیدترین
        چاکرات داداش
        همچنین تو خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
        سلام جناب بدری گرانقدر خندانک
        چقدر تصویر سازی این شعرتون قوی و دلنشین بود
        پر از ترکیب های خوش ساخت و جدید خندانک
        که البته همین ذهن خلاق شاعرا رو از هم متمایز میکنه
        راستی منم توی یکی از شعرام ابرو به دود اسپند تشبیه کرده بودم
        کلی هم ازم ایراد گرفتن خندانک
        خیلی لذت بردم خندانک خندانک
        قلمتون نویسا خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۳
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۷
        سلام شیخ السحر
        ممنون دوباره به مهر قدم نهادنت در این صفحه...
        خلق تصویر از نکات مهمهی هستش که میتونه مخاطب و با شعر همراه کنه...
        اما این بدعت های خیالی باید پشتوانه ی تکمیلی داشته باشند
        میشه ابرها دود اسفند باشن و باید دید چطوری این امکان فراهم شده
        مخلصات خندانک
        لیلا امریاس(پریسا)
        يکشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲
        درود استاد
        زیبا سرودید
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز ابراهیمیان
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۰۱
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شهین عمرانی
        شنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۹ ۱۵:۳۵
        درود

        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5