پنجشنبه ۶ دی
عظمت شب شعری از طوبی آهنگران
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۲ شماره ثبت ۹۲۹۵۲
بازدید : ۲۸۹ | نظرات : ۲۴
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
مینگریست چشمی عاشق شوکت شب مستانه وار
تا رسید بر جمیل گنبدی از فرخی افسانه ور
گفت با خود لشکر گوهر عجب پروانه اند
می درخشید قصریاقوت هر مکان از دل فیروزه وار
دید بر تخت پاده شهی تاج الماس فلک دارد به سر
از نشان انگشتری از نگین بی اندازه وار
هر نگینش گوهری از خسروان در سلطنت
از خدوم و حشم عیاران جمله وار
دولت شمس می درخشد با عروسان یازده حرم
یک نظر دیدش قمر در فضا شاخ پروین خوشه وار
گفت مرحبا مرحبا صد مرحبا
بر صاحب این گنبد الماس گانه وار
گفت هیچ مکانی کس ندید جمع گوهر این چنین دیوانه وار
گفتش شها تو بر تاج داران سروری جام خموشی را بده
کی توان اندشه کرد از صولت ایوان و کرسیه مرجانه وار
گفت خاموش مرغ شب ای رفیق .عمریست که این بارگه دارد اسیر
هرچه بود او بود ابر و باد مه و خورسید همه پروانه وار
قصه لعل بدخشانی بود بازار او
شاهدان گویند به ظاهر در نهان ازصولت قد اراو
شهر شب دیدی به خواموشی رود افكار او
گفتنی دارد بی زبان می خواهد هزارگوشی ز او
گوهران دیدی بی عیب و عجب دل نشین درگهند
دست به سینه می کنند عرض ادب در پیش او
می رقسند به عشق جامه پوشان بلورنیک سرشت
مرحمان بارگه تشنه عشقند میی از ناب او
می شوند در چشم و گوش هم هوش او
همدم سلطان و هم همدم میراث او
طوبی آهنگران ۱۴ ۹ ۹۹
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.