يکشنبه ۴ آذر
آقا بمیرم من برایت...گریه میکنی؟؟؟! شعری از سید رضا موسوی
از دفتر آیینی نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۱ ۲۰:۱۳ شماره ثبت ۹۲۶۵
بازدید : ۱۲۴۹ | نظرات : ۳۷
|
آخرین اشعار ناب سید رضا موسوی
|
با یاد رأس روی نی سر را شکسته ام
دل را به روی غیرِ تو ـ ارباب! بسته ام
آقا نگو اینجا نیا... از کِی نشسته ام!!
از پیچ تند زندگی هر لحظه خسته ام
ای دلبــــر ابرو کمان نبض مرا بگیر
من مدعیــ هستم. فقط ؛ آقا ! بگو بمیر
آقا بگو خیل ملائک روضه خوان شوند
آنها مبلّغ هایی از هفت آسمان شوند
درگیــــــر روشن کردن افکارمان شوند
باید دلیل خوبی من ؛ این و آن شوند؟
با بودن مُهــــــرِ شما باطل شدم چرا؟
ای خاک عالم بر سرم جاهل شدم چرا؟
اینجا جهنم گشته یا یک گوشه از زمین؟
ایمــــان مطلق! زاده زهـــــرا! ستون دین!
آقا تمام نامه هم خط من است …ببین
شاید نباشم تاظهورت مهـــــربان ترین
من که خودم پیش شما هم رو سیاهم و
تا خــــــِرخِــــــره در غفلت و غرق گناهم و...
آقا ببین هرشب خودم قربانی ات شوم
پُر رو ترین مهمان هر مهمانی ات شوم
با خوی حیوانی خود انسانی ات شوم
در بارش این اشکها "بارانی ات" شوم
حق تو نیست ... زیر عبایت ... گریه میکنی
آقا بمیرم من برایت ...{گریه میکنی؟!؟؟؟}
شاعر ترین ها کم می آوردند از لغات
ای ترجمان خوبی ات آیات و محکمات
هرگز ندیدم در خور قدّت در این صفات
چشمان زیبای شما { حی علی الصلوة}
طاووس جنت! کن حلالم ؛ بچه شیعه ام
آقا غلط کردم... وبالم ....بچه شیعه ام
گریه نکن آقا که ما شرمنده می شویم
با یک نگاه کوچکت رزمنده می شویم
جو گیر تر..
ـ نه ـ
تا قیامت خنده می شویم
قول شرف هم میدهیم و بنده می شویم
آقا ببخشید این چنین نامه نوشته ام
دست خودم باشد که من ساکت نشسته ام.....
سید رضا موسوی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.