يکشنبه ۲ دی
آرامستان برگها شعری از علی ربیعی
از دفتر از کوچه ها تا سفر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۲۷ شماره ثبت ۹۱۸۷۲
بازدید : ۲۰۸ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب علی ربیعی
|
پاییز که میرسد از راه
اگر ابری و بادی نباشد
طلوع و غروب
مثل خانه اموات آرام و تنهایند
اما رویاهایی دارند
به رنگ مدادی بر ورق پاره های زندان
یا زردی که بر دامن گلدار خواهران غمگین دنیاست
و من روزهای تهرانم
بعد از نشستی طولانی
در بلوار کشاورز
این چنین می گذرد
به حیرانی ساده یک بره که به سلاخی میرود
سربازی هم نیستم که به روده سربازان دشمن شلیک کنم
می خواهم زیر بازوی هر سربازی را که مجروح هست بگیرم
فکر می کنم
بهتر انست که آدمی در همه حال قدردان آدمی باشد
آنکه شمشیر می کارد
خون درو می کند
نمی دانم چرا یهو
از پاییز دلگیر امسال
فلاش بک به سالهای جنگ زدم
حتما یه هارمونی در این میان هست
آه یادم آمد
کشتار یکساله کرونا
برابری کرد با کشتار سالهای جنگ
تمرین مشق شب
در هیاهوی ارابه ها
رفیقان بی سر
معشوقه های ناکام
بهتر آنست برخیزم
آرام آرام قدم بزنم
بلوار کشاورز را
بیخیال این همه خبرهای بد
وداع شوق
تدفین امید
ازدحام بیمارستانهای پارس و ساسان و آریا
خلوتی هتلها و خاموشی سینماها
قتل عام کرونا
سه نوامبر
انتخابات امریکا
جنگ قره باغ و مرگ بی دلیل سربازان آذری و ارمنی
بارها نوشته ام دنیا همین است
همچنانکه آدمی
روزگار عجیبی ست
با باری از ترس و تردید
حتی با یک قدم زدن ساده
در بلوار کشاورز هم مشکل دارد
آرام آرام بی آنکه بدانی درختان رنگ می بازند
آرام آرام بی آنکه حس کنی شاخه ها تُنُک می شوند
آرام آرام بی آنکه ببینی هوا سرد شده است
خزانی رسیده است از راه
بی دغدغه هر آنچه که در شاهراه زندگی ست
از نامرادی مهر
تا خمیازه آبان امسال
و تو در این میان تنهایی
مثل برگهایی که آرام آرام فرو می ریزند
و بعد با نسیمی
آرام آرام دور می شود
میروند آنجا که آرامستان برگهاست
تهران آبانماه ۹۹ ع-بهار
|
|
نقدها و نظرات
|
زنده باشی و سعادتمند دوست بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و پر معنی است
مبین مشکلات جامعه جهانی
دستمریزاد