سکوت

درود بیکران محضرتان شاعر گرامی
استاد بزرگوار، جناب استکی

بی اندازه سپاسگزار حضور گرمابخشتان هستم.
بسیار شادمانم که این نوشتار به دیده ی زیبا سرشتتان رسید.
ارادتمندتانم.

درود بسیار حضور ارجمندتان
شاعر گرامی مهربانو حسین زاده

سپاسگزارم برای حضور و همچنین بینهایت برای دیدگاه انگیزه بخش شما.
راستش وقتی چنین ترانه ایی می نویسم، از خودم خجالت می کشم!
خودم دوست دارم که تنها حماسی بنویسم و اصلاً سراغ عاطفی نروم.
ولی برای بنده که آموزش ادبیات ندیده ام و اصول شعر نویسی را نمی دانم، چاره ای نیست جز دامن زدن به احساساتِ غیر ارادی ام و اینکه افسار را به آنها بسپارم و به آنها اعتماد کنم.
شاید اگر من دخالت کنم، احساسم از من رنجیده شود و قهر کند و همین دست و پا شکسته هایی هم که گهگداری می نویسم هم از کفم برود!
اما با فرمایش شما موافقم، ما به شادی نیازمندیم، مردم به شادی نیازمندند.
بنده نیز برای مردمان شادی آرزو می کنم.
بسیار سپاسگزارم از مهر و نیک خواهی تان.

درود بر شما شاعر بزرگوار
دوست گرامی، جناب پرناک

بسیار سپاسگزار التفات شما هستم.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
استاد بزرگوار جناب مزینانی عسکری

بسیار سپاسگزار حضور ارجمند و نظر مهرآمیزتان هستم.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
دوست بزرگوار جناب امیری

قدردانِ لطف و حضور لطیفتان هستم.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
دوست مهربان، جناب محرم پور

از توجه و نیک خواهی تان سپاسگزارم.
سایه تان مستدام.

درود بسیار محضرتان، شاعر گرامی
دوست بزرگوارم جناب مازیار

برای دیدگاه عنایت آمیز و انگیزه بخش تان بسیار سپاسگزارم.
قدردان حضور پرمهرتان اَم.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
استاد گرانقدر، جناب فتحی

برای حضور مهرافشان و دیدگاه روح افزایتان بسیار شادمان و سپاسگزارم.

درود بسیار محضرتان
شاعر نیک نگار مهربانو عسکری

سپاسگزارِ حضور صمیمی و دیدگاه اغماض گرانه تان هستم.
بودنتان بیش باد.

درود بسیار بر شما شاعر گرامی
دوست بزرگوارم، جناب کیانی

بسیار قدردانِ حضور ارجمندتان استم.
سپاسگزار این بخشش دلگرمی استم.
ارادتمندتان استم.

درود بسیار محضرتان شاعر بزرگوار
دوست گرامی، جناب نیک طبع

بسیار قدردانِ حضور ارجمند و سپاسگزارِ دیدگاه مهرآمیزتان هستم.
بله، شاید بتوان از واژه ی ((بلوند)) هم بهره جُست.
البته گمان می کنم نیازی به این کار نباشد، چون در واقع بُلَند بودنِ مو و بازی کردن مویِ بُلَند در بادْ، زیباییِ آشنایی را به خواننده یادآوری می کند. بنابراین در این بیت واژه ی بُلَند بهینه ترین است.
روی هم رفته بنده احساس می کنم، واژه ی بلوند، با فضا و حال و هوایی که در این نوشتار شکل گرفته، سازگار نباشد. این واژه در ذهنِ بنده، یکجور حسِ به اصطلاح لاکچری ایجاد میکند و این حس دور از این ترانه است. اگر شما پیشنهادی دارید، برای اصلاح، یا اینکه به گونه ای بتوان از این واژه در این سروده بهره برد، خواهشمندم بنده را نیز راهنمایی بفرمایید.
سپاس بسیار برای توجه تان.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
دوست مهربانم، جناب نیکوفر

بسیار سپاسگزارم از حضور گرمی آفرین تان.
خوشحالم که شعرواره ی بنده مهمان دل مهربان شما شده است.
قدردانِ دیدگاهِ عیب پوشِتان هستم.
ارادتمندم

درود فراوان محضرتان
شاعر گرامی جناب ندری

بسیار قدردانِ حضور زیبایی بخشتان هستم.
و فراوان سپاسگزار تشویق و انگیزه بخشی تانم.

درود بسیار محضرتان شاعر گرامی
دوست ارجمند، جناب کیانی

بسیار سپاسگزارم برای حضور عزیز و انگیزه بخشی تان.

درود بسیار محضرتان
استاد گرامی جناب بایبوردی

بسیار سپاسگزار حضور گرمابخشتان هستم.

درود بیکران محضرتان استاد بزرگوار
شاعر گرانقدر جناب عباسی مقدم

بسیار سپاسگزار عنایت و حضور ارجمندتان هستم.
سایه تان مستدام باد.

درود بسیار محضرتان استاد بزرگوار
شاعر گرامی جناب فتحی

بینهایت سپاسگزار لطف و مهربانی تان هستم.

درود بیکران شاعر ارجمند
بانوی بزرگوار، مهربانو برادران

بسیار سپاسگزارم برای حضور گرمابخش و نظر لطیفتان.

درود بسیار محضرتان،
شاعر ورجاوند مهربانو عبدلی

بسیار سپاسگزارم برای حضور دلگشایتان
و شادمان که غبارواژه های بنده بر بستری کیمیاگر نشسته است.