قصه نی

 

نی به نوای خود اگر قصه دل بیان کند
بر همگان حکایت و  درد نهان عیان کند

بوده اگر به سوز وآه همدم دل گرفته ها
موج خیال می زند کشتی دل روان کند

نی که اشاره می کند  چشم سیاه یار ما
خسته وپیر نمی شود ،هر که دلش جوان کند

راه جدا کند که نی آمده است به قصد ما
یار به خانه می رسد،  خانه ما جنان کند

یاد تو می کند که او ،شوق زند بجان اگر
ناله عاشقانه اش ،پیر و جوان دوان کند

نی به قلم نوشته او، ذکر همیشه نام او
جان دوباره می دمد،بوسه از آن لبان کند

شور درون بپا کند ، رقص کنان و دف زنان
اهل سماع و جملگی،به آسمان روان کند

هر که شنیده صوت او،ترک کند دیار خود
کوی به کوی جستجو،در سفر جهان کند

آنکه نبوده همدمش ساز نی و نوای دف
راه نبرده در ثواب،هر دو جهان زیان کند  

دی ماه ۱۳۹۸
ح .نوروزنیا