سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
این شعرتان ناخودآگاه یک حقوقدان را به ماده یِ ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی میبرد:
بحثِ دفاعِ مشروع و جان و تن و مال و عرض و آزادی
ناخوداگاه به آن وادی کشانده شدم
دوم:
میتوانستید در شعرتان:
عِرض را آبرو بیاورید... اما نیاورده اید
این یک چیره دستی میخواهد
میدانید چرا؟ چون اگر عِرض را با آبرو می آورد ،آنوقت حشو نمایان میشد و آن هم حشوی قبیح.
اما شاعر برای دوری جستن از این مکررات و کلیشه ها و زشتی ها:
عِرض و آرزو می بارانَد
تا هم از حشوی ناخواسته بگریزد و از سویی:
نغمه یِ واژگان ( واج آرایی و تناسبی) بین عرض و آرزو ایجاد نماید.
قابل تحسین است.
بگذارید کمی از کژی هم بنویسیم. کژی،کژدُم،گندی شاپور و بسیاران واژگان پارسی دیگری که تازیان، کج و کج دم و جندیِ شان نمودند. بی آنکه چیزی به ارمغان گذاشته باشند.
بهره از کژی و فسار را پسندیدم
موفق باشید.