سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      به کدامین گناه کشته شده است

      شعری از

      وحید سلیمی بنی

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۹ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۴۵ شماره ثبت ۸۹۶۲۲
        بازدید : ۹۶۲   |    نظرات : ۷۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر وحید سلیمی بنی
      آخرین اشعار ناب وحید سلیمی بنی

      باید آموخت عاشقی را از
      آن که با یک نگاه کشته شده است
       
      قاتلش کیست تا بپرسم از او
      به کدامین گناه کشته شده است
       
      از میاندار عشق پرسیدم
      مهر آیینه از چه بی خبری
       
      که به تیر سیاه موژه ی دوست
      پیر بی خانقاه کشته شده است
       
      گفت آیا چنین سئوال خطا
      از میاندار عشق می پرسی
       
      او که خود هم به جرم و تقصیر
      برق چشم سیاه کشته شده است
       
      راز پنهان عاشقی را من
      از خداوند عشق پرسیدم
       
      دیدم ای وای او که قبل از ما
      در گریبان آه کشته شده است
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۵۱
      راز پنهان عاشقی را من
      از خداوند عشق پرسیدم

      دیدم ای وای او که قبل از ما
      در گریبان آه کشته شده است
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      درودبرشما استادعزیزوبزرگوارم
      هرچقدرازقلم توانمدتان خوانده ام
      بسیارزیبا ولذت بخشه
      ممنون ازاشتراک اشعارخوبتان خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۸
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۲۹
      سلام و عرض ادب بانو عجم بزرگوار
      ممنونم از حضورتان
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد حسین اخباری
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۰۱:۰۱
      بسیار زیباست
      موفق باشید
      خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۳۶
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۶
      خوش آمدید جناب اخباری بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰
      خندانک
      سلمان مولایی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۳۲
      سلام

      و

      سراسر زیبایی بود و ادراک لذت برای خواننده چرا که با هر بیت کشفی تازه و شهودی بدیع به او دست می داد و در پایان هم شاعر به رندی و زیرکی تمام فلسفه ی هستی را از نو بنایی دیگرگون می کند که اگر چه مسبوق با سابقه است ولی نه با این کلام لطیف و این تصویر خیال انگیز ...
      اما من با تیر سیاه موژه مشکل دارم و مشکل ام این است که این چنین شاعری چیره دست چرا باید به استعانت از کوتاهی و بلندی واج ها وزن را کامل کند ولی حاضر نباشد از هنجاری ادبی که بسیار هم تکرار شده است دست بکشد و هم چون سایر ابیات تن به نوآوری بسپارد ؟؟

      که به تیر سپید خنده ی دوست

      من بی سواد و نوآموز اما از عزیزان تقاضا دارم این تصویر را با هنجاری که شاعر تکرار کرده است و به سختی هم وزن اش را جفت و جور کرده است و حتی حاضر به آسیب رساندن به این شعر شریف شده است مقایسه کنید و بی پرده نظرات خویش را بگویید باشد که مرا درسی شود برای آموختن بیشتر و بیشتر که بهانه از این دورهمی ها و دید و بازدیدها آموختن است و انتشار فهم ...

      البته ناگفته نماند مصرعی که من نوشتم بداهه به ذهن ام رسید و تنها در تقابل با مصراع شاعر عزیز بود و گر نه خود ایشان چون در فضا ی کار و اتمسفر آن قرار دارند بی گمان اگر بخواهند بهترین را می توانند بنویسند ...

      و حرف آخر سپاس بی شمار است از شاعری که دیر آشنا شده ام با او ولی در همین مدت کم از قلم و اندیشه اش به اندازه ی عمری آموخته ام ...
      مهدی محمدی
      مهدی محمدی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۶:۲۴
      سلام. کیفیت هر تشبیه را وجه شبه تعیین می کند به نظر من با توجه به شکل و شمایل مژه، تشبیه آن به تیر زیباست اما به شدت تکراری چنانکه که شخصاً از حضورش در این شعر کیفور نشدم. همچنین تشبیه بوسه به تیر کیفیت چندانی ندارد ولی بوسه ی سپید قابل تامل است.
      با تغییر کردن مصراع مذکور موافقم به خاطر اشکالاتی که مطرح کردید. با تشکر. خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۱
      "سلمان مولایی" عزیز درود بر شما
      سپاس از نقد زیبای شما
      کمین هم نظری دارد البته بدون آنکه بخواهد دفاعی کرده باشد.
      مصرع مورد مناظره:
      "که به تیر سیاه موژه ی دوست
      پیر بی خانقاه کشته شده است"
      با نظر شما مبنی بر تکراری بودنِ ترکیب "سیاه موژه" که مقلوبِ "موژه ی سیاه" یا همان مژگان سیاه مشهور است، موافقم.
      شاعر در آغاز کلام خود عامل این شهر آشوبی و عاشق کشی را "نگاه معشوق" می داند. و در این قِسم مضامین، جز "برق نگاه" و "تیر مژگان" و... انتظاری از چشم عاشق کش معشوق نمی رود.
      حال به نظرم ترکیب "خنده ی سپید" که البته بسیار زیبا و بدیع است، در این میان کمی غریب می نماید.
      با احترام خندانک
      ارسال پاسخ
      سلمان مولایی
      سلمان مولایی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۵۴
      سلام

      و

      ابراهیم عزیز دقیقاً موضوع همین است ؛
      هنجاری ادبی که در دوره ی تسلط حکومت های ترک و خوش خدمتی های شاعران مداح آرام آرام نضج یافت و تشبیه اعضای معشوق به ادوات جنگی شدت گرفت و در غایت به هنجار بدل شد اول به دلیل بی شماری جنگ ها و مشهور و محبوب بودن قهرمانان جنگی و دوم آن که همین قهرمانان که بیشتر از غلامان نورس ترک بودند به نوعی شاهدان آن مجامع و معشوقان آن محافل تبدیل شدند پس غرض من هم همین تغییر در هنجار بود و گر نه برای رعایت اش شاعر بی گمان چاره ای جز آن چه به کار برده است ندارد و کار درست را انجام داده است ...

      راستی سپاس از شرکت در انتشار فهم ...
      سلمان مولایی
      سلمان مولایی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۵۵
      سلام

      و

      مهدی جان

      همان آخر گفتم که این مصراع درست در تقابل با مصراع شاعر و فقط برای نشان دادن نوآوری و امکان اش نوشته شد و گزینه ی مطلوب قطعاً نیست اما سپیدی خنده از دندان ناشی می شود و شباهت به تیر ش هم باز از همان دندان ...

      سپاس بی شمار از شرکت در انتشار فهم ...
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
      خندانک
      ممنون اززحمتی که کشیدید خندانک
      آموختم ازمحضرشما خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۰
      سلام و عرض ادب جناب مولایی عزیز
      فرموده هاتان روی چشمم
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۱
      سپاسگزارم جناب محمدی عزیز
      خوش باشید
      خندانک خندانک خندانک
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۷:۲۳
      درود بر شما شاعر گرانقدر
      شعرتان موجز است و همین ایجاز کافی ست تا خواننده بداند عشق ضرباهنگی تکراری نیست، اتفاقی ست که یکبار می‌افتد و عاشق در خودش تکرار می‌کندش!
      عشقی که پرداخته‌اید از نوع عشق پروانه‌وار نیست چرا که میاندار دارد، که اگر پروانگی معیار بود، سوخته کی مهلت بیان دارد.
      در مصرع پیشنهادی با سلمان مولایی عزیز هم‌رأی‌ام و انگار تصویرتان آنقدر پررنگ بوده که این بخش از شعر فدای تصویر ذهنی‌تان شده است.
      دو ترکیب را هم اشاره‌ای می‌خواهم بکنم. اولی ترکیب «پیر بی‌خانقاه» که انصافاً قافیه قابل حدسی نیست و از این حیث به تمام قوافی شعر برتری دارد اما انگار به یکباره و بدون پیش‌زمینه یا ادامه‌ای میان شعر قرار گرفته است و رابطه‌ای با عناصر دیگر شعر برقرار نمی‌کند.
      دومی ترکیب «جرم و تقصیر برق چشم سیاه» ذهن را می‌برد به این سو که بلندی مصاریع در این مورد باعث شده ترکیباتی مثل جرم و تقصیر و اضافه‌شدن برق و چشم به یکدیگر تنها بار طولانی شدن مصراع را به دوش می‌کشند. البته این نظر صرفاً بر اساس تجربیات شخصی‌ام در ابیات طولانی ست حال آنکه ممکن است شاعر منظور دیگری داشته و از دید خواننده‌ای چون من پنهان مانده است.
      زین سبب جسارتم را ببخشید
      قلمتان همواره پربار
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۹
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
      خندانک
      ممنون اززحمتی که کشیدید خندانک
      آموختم ازمحضرشما خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۲
      ممنونم از نظرات شما
      جناب شاه محمدی عزیز
      خوش آمدید خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مهرداد مانا
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۵۴
      سلام
      یکی پیش خالزن رفت تا بر پشت او._ چنانکه رسم عیاران بود _ نقش شیری بزند . پس خالزن به کار مشغول شد . اما مرد که درد سوزن بر او گران آمد گفت کجایش را میکشی ؟ گفت از سر شیر شروع کردم . گفت اصلا سر نمیخواهد برو سراغ جای دیگر . مرد به سراغ شکم شیر رفت اما باز آن عیارک از درد بنای اعتراض گذاشت ، که شکم نگذار .. بار سوم آن استاد به کار دم شیر پرداخت و باز هم قصه ی عجز آن مرد که دم نمیخواهد این شیر . عاقبت آن اوستاد که نقش بر بدن میزد گفت : شیر بی سر و دم و شکم را چه کسی تابحال دیده برو که نه مرد این میدانی .


      حکایت بنده هم از همین دست است . که نه عروض میتوانم نه قالب میدانم و نه صنعت . و در عین حال میگویم شاعرم . خاصه زمانی این ضعف خود را بیشتر میبینم که پای چنین اشعاری هم میرسم و حکایت خجلت میشود و حدیث عجز از نوشتن . که اگر اینان شعر میگویند پس من اینجا چکاره ام ؟ و نیک میدانم اگرچه گاه به شعر از راهی دیگر ( و نه از طریق روشن افاعیل ) نزدیک شده ام اما آنهمه شلوغی و هورای دوستان از استحقاق قلم مانا نیست که از شخصیت جنجالی او و صد البته مهربانی دوستانش سرچشمه میگیرد .
      و اما شعر شما بزرگوار .. راستش را بخواهید هرچند در سرودن به همان عیار حکایت بالا شبیهم که سر و دم شیر را بخاطر عجز خود برنتافت . اما در عوض شعر خوب را میشناسم چون در محضر اساتید کسب فیض کرده و از باده ی ادبشان سرمست شدم . نقدهای زیبای شما باعث شد به صفحه تان آمده و مروری بر گلستان قلمتان داشته باشم . و اینجا بود که فهمیدم علاوه بر اینکه در حوزه ی نقد و تدریس توانایید در شعر نیز ، لطیف و قوی هستید . دیشب تصمیم گرفتم که در پای این شعر مطلبی بنویسم که به امر دیگری مشغول شدم و کامنتهای نقد سلمان عزیز و آقای شاه محمدی بزرگوار را دیدم مجددا برگشتم .
      از آنجا که نکات ریز و درشتی را عزیزان نوشتند بنده فقط برای ترکیب " پیر بی خانقاه " چیزی بنویسم . همانطور که مستحضرید ، عرفان اسلامی چهار وجهه دارد . یا بهتر بگویم از تلفیق چهار عنصر تشکیل شده ،:

      حکمت هندی و دانش ذن
      فلسفه نوافلاطونی
      ایدئولوژی اسلامی
      و
      حکمت میترا یا خسروانی


      که شرح هرکدام از آنها زمان و حوصله میبرد . در عرفان به کسانی که طی طریق کرده و به مدارج معنوی بالا رسیده اند ، و دارای مریدانی هستند ، اصطلاحا پیر گفته میشود . و خانقاه ، در واقع مکانی بود که پیر با مریدانش در آنجا به انجام مناسک عرفانی و درس و موعظه و سماع و .... مشغول میشدند . پس در وهله ی اول پیر بی خانقاه اشاره از بایکوت شخصیتی قهرمان این شعر است که با اینکه به مقام پیری رسیده ولی به او خانقاهی نرسیده و قدر او را کسی ندانسته . دوم میتواند نشان از ضعف اقتصادی اش باشد که این پیر نتوانسته مکانی برای موعظه و تدریس مریدانش دست و پا کند . سومین معنایی که از پیر بی خانقاه استنباط میشود ، مکان گریزی و باد پیمایی اوست که ذوق و شوق ادراک او را بیقرار کرده چنانکه در خانقاه نمیگنجد . چهارمین مفهومی که میتوان ازین ترکیب برداشت کرد ، کنایه است به نقصان پیر که یعنی هنوز به مقام جلوس در خانقاه نرسیده داعیه ی پیری دارد .
      باری ممکنست شاعر همه ی این مضامین را کمتر یا بیشتر مد نظر داشته یا اصلا منظور باطنی او ازین ترکیب غیر از این مواردی باشد که عارض شدم . اما نمیتوان منکر گستردگی و تعدد ابعاد بیرونی و درونی این ترکیب شد . و این فقط گوشه ای بود از جمالات این جمیل که با همان نور فانوس پروفایل خودش قائل به کشف آن شدم .

      سپاس از تحملتان
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
      مانای عزیز این نشان تواضع و فروتنی شماست.
      دوستتان دارم از صمیم قلب
      خندانک

      ارسال پاسخ
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۲۴
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۸
      خندانک
      ممنون اززحمتی که کشیدید خندانک
      آموختم ازمحضرشما خندانک
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۳
      ممنونم از حضور و ابراز نظرتان
      جناب جمشیدی عزیز
      خوش و خرم باشید
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
      باید آموخت عاشقی را از
      آن که با یک نگاه کشته شده است

      قاتلش کیست تا بپرسم از او
      به کدامین گناه کشته شده است


      از میاندار عشق پرسیدم
      مهر آیینه از چه بی خبری

      که به تیر سیاه موژه ی دوست
      پیر بی خانقاه کشته شده است


      گفت آیا چنین سئوال خطا
      از میاندار عشق می پرسی

      او که خود هم به جرم و تقصیر
      برق چشم سیاه کشته شده است


      راز پنهان عاشقی را من
      از خداوند عشق پرسیدم

       دیدم ای وای او که قبل از ما
      در گریبان آه کشته شده است


      با احترام به ساحت بلند شعر و ادب ایران زمین

      غزل را که خواندم، بویژه در بیت آخرین (مقطع) یاد مطلع غزلی معروف از "لسان الغیب حافظ" افتادم:
      "در ازل پرتُو حُسنت ز تجلّی دم زد
      عشق پیدا شد و آتش بِهمه عالم زد"
      که در اینجا و البته به زعم کمین، به نوعی شاهد روند و روایتی معکوس هستیم تا به نقطه ی آغاز می رسیم.
      اما نمیخواهم در این باره مطلبی عرض کنم به دلیل اینکه در مصرع آغازین این غزلِ "عاشقانه-عارفانه" با ایهامی لطیف و مستتر روبرو شدم که موجب تلنگری شد تا بخود بیایم و کمی تامل کنم که؛ آیا به حال و احوال "عاشق مقتول"(به زعم کمین عاشقی ضعیف) بپردازم یا به وصف و اوصاف معشوقی عاشق کش و "قاتل".
      و اما در این "شهرآشوب" شاعر دل به دریایی می زند تا سهم و آهنگِ غزلِ ناتمامِ خود را - با توانایی - از امواج سبک و آرام و البته پی در پیِ این دریا بردارد.
      "بحر خفیف مسدس مخبون"
      "فَعَلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن"
      اگر چه هنوز آنگونه که باید - به شخصه - با تطویل مصاریع به برخی طرق امروزی کنار نیامده ام اما، وقتی با اثری اینچنین - پخته از هر حیث - روبرو می شوم چاره ای جز تعریف و تحسینش ندارم.
      پیداست که شاعر علاوه بر تواناییِ سرودن در این بحر، عاشق سرودن در آن نیز هست.
      گواه این مطلب را می توان تکرار دوباره ی آهنگ فوق در هر مصراع خواند:
      "فَعَلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن، فَعَلاتُن مَفاعِلُن فَعَلُن"
      شاعر با تکرار این "میزان" در هر مصراع یک وزن "دوری" متناوب الارکان می سازد، مزین به سکوتی یک ضربی در میانه ی هر دو میزان، که اهمیت این سکوت یک ضربی به قدریست که این غزل را به یک اثر متفاوت تبدیل میکند تا به زیبایی هر چه تمام هم در ظرف شعر و هم در ظرف موسیقی بگنجد.

      با احترام خندانک
      ابراهیم هداوند
      ۱۲/ ۰۶/ ۱۳۹۹
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۵:۴۷
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      پنجره سبزی که شما آرایشش دهید
      افتخاری است برای بنده
      سپاسگزرام جناب هداوند عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      م فریاد(محمدرضا زارع)
      دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۲۳
      باید آموخت عاشقی را از
      آن که با یک نگاه کشته شده است

      درود استاد سلیمی عزیز خندانک
      چند بیت و این همه معنا خندانک خندانک خندانک

      عاقل، به قوانین خرد، راه تو پوید
      دیوانه، برون از همه، آیین تو جوید  

      تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
      هر کس به زبانی، صفت حمد تو گوید  

      بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
      دیوانه منم، من که روم خانه به خانه... (شیخ بهایی)

      ممنون بخاطر اشعار با کیفیت و زیباتون خندانک
      زنده باشید خندانک





      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۸
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۶
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۰
      سلام جناب فریاد
      دوست عزیز و دوست داشتنی
      ممنون که هستید
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ابراهیم هداوند
      دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۲۷
      سلام و درود بر شما استاد سلیمی بنی
      عجالتا "عرض ارادتم" را پذیرا باشید تا مجالی دوباره.
      باید سر فرصت و با حوصله بخوانم
      هر چند در همین نگاه آغازین بر دلم نشست.
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۴۴
      درود جناب سلیمی
      زیبا سرودید
      سبک و قالب جدیدی بود برای من تازه شاعر شده
      دلنشین و خواندنی
      برگ زندگیتان همیشه سبز
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۹
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۹
      سلام بانو شعله عزیز
      سپاس از حضورتان
      و نوش وجودتان
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      دانیال شریفی ( دادار تکست )
      دوشنبه ۱۰ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶
      خندانک خندانک زیبا بود درود بر شما خندانک خندانک

      لایک شد شعرتون👍🌹
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۱۹
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      ممنونم
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۰۹:۱۰
      سلام بزرگوار
      عالی وزبیا ودلشین سرودی بود
      درود برشما
      خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      سپاسگزارم جناب دزفولی بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۰:۲۷
      درود بر شما استاد بزرگوار
      بسیار زیبا و شور انگیز سرودید
      پاینده باشید گرانقدر
      🌼🌼🌼
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
      ممنونم جناب فخرالدینی عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      سحر غزانی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۱:۳۰
      قاتلش کیست تا بپرسم از او
      به کدامین گناه کشته شده است

      به به شعر بسیار زیبایی بود
      لذت بردم خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۵
      سپاس از حضورتان
      سرکار خانم غزالی عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
       مرضیه حسینی
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۰۱
      درود استاد سلیمی. زیبا سرودید بزرگوار خندانک
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۱۹
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۵
      ممنونم بانو حسینی
      خوش باشید و خرم
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      امید کیانی (امید)
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۳۹
      زیبا👌👌🌹🌹
      درودها بر شما
      دلتون غـــرق"عشــــق" و "محــبت"..
      زندگیتون مملو از آرامـــش
      دقیقہ هاتون زیبا و بی نظیـــر
      🍃🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🍃

      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۰
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۶
      ممنونم جناب کیانی
      روزگارتون خوش
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۱۲:۵۷
      درود استاد عزیز و بزرگوار
      زنده باد🌹🌹🌹
      ابراهیم هداوند
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۳۹۹ ۲۰:۲۱
      خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۴:۲۰
      خندانک
      ارسال پاسخ
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۶
      سپاسگزارم جناب راجی عزیز
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اعظم قارلقی
      چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۲۰
      خندانک
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ ۱۸:۳۷
      ممنونم از حضور شاعر رزمی کاران
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      شریف شریفیان
      پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۹ ۱۰:۱۸
      سلام و عرض ادب و ارادت حضرت سلیمی بنی گرانقدر و عزیز و گرانقدر
      سروده بتمام معنا عالی و پربار
      بیت بیتش عالی
      باید آموخت عاشقی را از
      آنکه با یک نگاه کشته شده الخ
      درود بی نهایت
      روز میلاد مبارکتان است
      تولدتان مبارک
      سلامت باشید و سعادت مند خندانک خندانک خندانک
      وحید سلیمی بنی
      وحید سلیمی بنی
      دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۵۰
      سلام و عرض ادب جناب شریفیان عزیز
      ممنونم از حضورتان
      زنده باشید و سلامت
      خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1