درود و سلام و مهر بر شما گرانقدر
ابتدا برای این نقد ارزشمند که وقت نهادید و لطف نمودید بسیار سپاس گزار هستم و امید که بنده را برای تاخیر در دیدن این مهر و پاسخ دادن به بزرگواری خود ببخشایید، باید بگویم نگاه زیبای شما ست که شعر را درک نموده و هر کس به قدر دانش خود از هنری لذت میبرد بی شک شما صاحب اندیشه و درک والایی از هنر و شعر هستید که این بسیار ستودنی ست.
اری بی هیچ تردیدی زیر پوست توصیفات فصل ها نمادهای اجتماعی نفس میکشند و بنده اگر شاعر فصلها هستم و صدای انها را پاسخ میدهم از دیگر سو رگه های این فصلها به بدنه ی اجتماع کل جهان جان میدهد و نموداری از انهاست چرا که تغییرات در طبیعت تاثیر مستقیمی با احوال وتطورات انسان نیز دارد و گویای خموشی ست که شعر مرا به تکاپو واداشته است
در مورد آن نشانه های سجاوندی و چیدمان سطرها که فرمودید خدمت تان عرض کنم جمله این است «باران سراسیمه ی بازیگوش، به کجای دشت خواهد دوید؟» پس علامت ها اینگونه بر سرجایشان قرار گرفتند
بر همگان و نیز شما آشکارست که چیدن و برش بندها، هم مکث و هم تکیه بر کلام را بیشتر می کند و هم سرعت خوانش را کنترل، تا شعر مفهوم تر باشد و هم شکیل تر و از نظر بصری هیجان انگیزتر ولی به هر روی این امر سلیقه ای شده و لیک بنده واقفم به ان و معتقدم شعری که صد درصد عالی ست دیگر جای پیشرفت در شاعری نیست و کماکان باید نوشت و نوشت تا به کمالی نسبی در آن رسید و این جای خوشوقتی ست که این بداهه که ویرایشی دران صورت نگرفته با اندکی تغییر به شعری متعالی دست خواهد یافت بی شک من همت و رسالت شعری ام را با کوشش بیشتری به عرصه خواهم نشاند تا خوانندگان فرهیخته ای چونان شما استاد و ادیب، از قلمم لذت ادبی برده و این مایه مباهات نگارنده خواهد بود .
زنده باشید و در پناه حق درخشان به مهر
مزین به نقد نافذ جناب عسکرزاده عزیز
دستمریزاد
عاشورای حسینی تسلیت
عزاداری ها قبول
التماس دعا دارم