چند واژه ی مختوم به آبم
من پُر ازمعنیِ واژه های مختوم به آبم
هرچه باشم ، چه جدی و چه مضحک
من آمیخته ای ، زخاک و آب ام
گاه ، معنیِ نهفته ،
به درونِ فطرتِ قشنگِ آب ام
به صفا و پاکی و مهر
لذت بَرِ خاطراتِ زشتی که به لطفش
همه اش نقش بر آب اند
گاه ، معنیِ شراب ام
مستِ مست
تلوتلو خوران به یادِ معشوق
که چندلحظه ی بعد به شوقی نشسته، تنگِ تنگ
بینِ غرقابه ی آغوشِ پُرازصفا ودریاییِ من
که شنا میکند درخاطره ای نامحدود
که شنا میکند درخاطره ای دریایی
در میانِ آنهمه خاطره های موجها
آنهمه خاطره های زیبا
خاطراتی که همه دست وپازنان ،
درجاریِ آب اند
گاه ، معنیِ سراب ام
خیلی رؤیایی ام مثلِ خوابی سنگین
مثلِ روحی که اگر نبود ،
گمگشته مسافر، به بیابان میمرد ز بی رجایی
پس مفتخرم که به درونِ یک بیابانِ عطش
گرچه آبی خُنَک و گوارا نیستم به جایی ،
لااقل برای امیدِ دلِ مسافری که مثل گنجشک
لَه لَه زنان واله گشته بهرِ جرعه ای آب
به جنون سَرَک میکشد دم بدم ، به جایی
بهرآن حنجره ی کویری و آن سکرات ،
تا که یک قمقمه ای آب بیابد ،
من مثالی از آب ،
یا به شک وشبهه نقاشیِ آب ام
گاه ، معنیِ خراب ام
پُر از ناله ، پُر از اندوه ، پُر از اشک
اشکی که چکیده درعزایی غمناک
پُر شده ست ز شدت اش ، حتی مَشک
همه جریانِ قشنگِ خاطراتی مرموز
همه سادگیِ مستور،
که همه درخاطرِ همزادیِ دیدگان و آب اند
گاه من ، رفته برآبم
همه رؤیاهایم ، همه آرزوی دیرین
همه تعبیرِ نهفته به لسانِ ابن سیرین
همه لایه های رویین که همه محوشده
همه رفته ست به قبری که همه خاطره اش ،
همه تبدیل به یک سنگ شده
درعمق زمین است ورسوخ کرده به لایه های زیرین
افسوس که دگر هیچکدامشان اینجا نیستند ، آنورِ آب اند
گاهی به حسادت زده اند حاسدانِ ملعون ،
بدجوری زیرآبم
به من گفتند : به یُمنِ آدم بودن ، جایزالخطایم
اما بجز اهریمنِ پَست ، چه کسی مجوزی داده به من
تا که سِیلی شوم از بهرِ خطایم
کاش شرمندگی می کُشت مرا ،
یا که می کُشت مرا ،
سیلِ اشک ، یا سیلی که بمعنی ،
هجوم وحشیِ دریایی از آب اند
گرچه اینهمه درد ، همه آمیخته با ، کلی عذابند
عاقبت هم من یقین ، درونِ قاب ام
با روبانی مشکی به کنارم
نهفته همه ی زندگی ام ،
درچشمِ همان عکس
اگر زُل زنی برآن ، نیک می بینی مرا و خاطراتم
آن دو چشمی که لو میدهد مرا ،
به همان شفافیِ که نهفته پشت شیشه ،
یا درونِ هرچه جاریست به سانِ آب ،
یا هرآنچه که ، زجنسِ آب اند
بهمن بیدقی 99/5/5
بسیار زیبا و طولانی بود
موفق باشید