تو با آن چهره زیبا پری رخساری ای بانو
بنازم جنگلِ مویت چو گندم زاری ای بانو
بهشتِ سبزِ چشمانت جهنم را بپا کرده
درون ِ آتشِ این دل ببین گُلزاری ای بانو
شمیمِ عطرِ گیسویت مُعطر کرده شعرم را
عجب بوی دلاویزی! مگر عطاری ای بانو؟!
قدم آرام و پاورچین،صدا سنتور و آهنگین
درونِ واژگان من، تو چون گیتاری ای بانو
خیالت هم تماشاییست به دشتِ آسمانِ دل
برای بالِ عشقِ من، کبوتر واری ای بانو
دلم حیرانِ پروازت، قناری مستِ آوازت
بنازم نغمهء سازت، چه خوش گفتاری ای بانو
شدم مجنون و آواره که دردم بی دوا گشته
درونِ شعر و احساسم تو لیلی واری ای بانو
گُلِ زویا به اندامت شده شب های تهرانی
به قدچون برج میلاد و به تن جالاری ای بانو
پَلیوار هَپصَد آدینکی سَریگت هم کُریشی دوچ
ببین در کپِ نالِ خود پر از پرکاری ای بانو
طوافِ شعرِ من گشته میانِ کعبه ی چشمت
درونِ مخزنِ قلبم، تو چون اسراری ای بانو
گُل زویا_پلیوار هپصد آدینکی_برج میلاد و شب های تهرانی اسامی بعضی از دوخت و دوزهای لباس زنانه بلوچی هستند که برای عروس دوخته می شوند. سَریگ (چادُر
سید راشد سید زاده
دستمریزاد