سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 9 فروردين 1403
    19 رمضان 1445
    • ضربت خوردن حضرت علي عليه السلام، 40 هـ ق
    Thursday 28 Mar 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      پنجشنبه ۹ فروردين

      بوی گل گندم

      شعری از

      برهنه در بارانِ دره ی کومایی

      از دفتر برهنه در بارانِ درّهٔ کومایی نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۲۶ شماره ثبت ۸۹۰۴۶
        بازدید : ۳۷۶   |    نظرات : ۱۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      آخرین اشعار ناب برهنه در بارانِ دره ی کومایی

      "بوی گُلِ گندم"
       
       
      در اتاق تنهایی نشسته ام
      بی تو اما دلم گرفته است.
      تنهایی شبیخون آورده است.
      شمع ها مرده اند
      و پروانه ها خاموش.
       
      ای گُلِ یخِ روزهای سردِ درد !
      کَی از تیرگی برف برخواهی خاست
      و کَی ماهت خواهد تابید؟
       
       
      شبِ اندوهناکِ زمستان است خوب من !
      کَی رستاخیز خواهی کرد شکوفه ی زیبای گل گندم؟
      من را به خنده ی گرم چشمانت مهمان کن.
       
      نمی دانم واپسین بار کَی بود که بوسه ی چشمانت را چیدم.
      مهربان من !
      مهمان ناخوانده ی اشک دارد بر در می کوبد.
      غم به ضیافت شبِ تنهاییِ چشمان بی نور من آمده است.
       
      عزیز من !
      بی تو خانه ی دل تهی است و ماه بی نور
      مهربان من !
      کَی خواهد آمد آن روزی که شکوفه های عشق بر سرزمینِ بی بارانِ وطنم ببارد؟
       
       
      خوب من !
      کودکان سرزمینم به جای عروسکِ شادی،خارِ درد در آغوش دارند.
      قشنگ من !
      روزی که تو بیایی و عشق بیاید
      ماهِ مهربانی خواهد تابید
      و غنچه ی خورشید در شب روشن خواهد شد.
       
      محبوبه ی من !
      مرگ به ضیافت شمع آمده است.
      امشب پروانه می میرد
      و شمع بر دار خواهد شد.
      بالا بلند من !
      بیا و این زمستانِ تلخ را معطر کن.
       
       
      بدرود خوب من.
      باید به ضیافت غنچه های تلخ و زردِ اشک بروم.
      خداحافظ خوب من خداحافظ.
      تو را به آغوش دستان مهربانِ اهورامزدا می سپارم.
       
       
      خوب من !
      هنگامی که تو بیایی
      و خدا نیز آیینه را گلباران کند
      آن هنگام اما من پشتِ دشتِ شقایق ها خوابیده ام
      و چشمانم را به مهمانیِ قاصدک ها خواهم برد.
      خداحافظ خوب من خداحافظ.
       
       
      (برهنه در بارانِ دره یِ کومایی)
       
      فخرالدین ساعدموچشی
      ۶
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۰۷
      غمگین و زیبا بود خندانک
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۱۷
      درووَتی مهربانم.
      ایوارتان به سربلندی، شادی و پیروزی باد.
      سرور من سپاسگزار دیده ورزی و التفات شما به این ناچیز اَستم.
      هرمزان در پناه خود دارد.
      ارسال پاسخ
      جمیله عجم(بانوی واژه ها)
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۰۸
      خندانک
      به به
      چقدرعالی
      احسنت برشما خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک خندانک
      خندانک خندانک
      خندانک
      شعرای دیگرتان راهم خواندم قلم توانمندی دارید
      تخیل وعاطفه قویه وتصویرسازیهابکرو زیبا
      آفرین خندانک خندانک خندانک
      موفق باشید خندانک خندانک خندانک
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۳۷
      درود بانوی ماهتاب و آیینه
      بانوی دریاچه.

      بنازم نکوگرد زیبای چشمان اندیشه و خورشید خنک دلت را.

      ای بانوی زیبا نگر!
      من خود هیچ نیستم. شمع خورشید چشمانت زیباست.


      از هیچ برخاستم.
      از هیچ شکوفه زدم.
      و به سوی هیچ می روم
      تا هیچ را دریابم
      که هیچ خود همه چیز است.

      هیچ خداست.
      خدا یک هیچ بزرگ است در ابری بنفش.
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۲۹
      همیشه قلمتان وزین نویساباد
      دلچسب و زیبا شعری بود
      هزاران درود
      خندانک خندانک خندانک
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۱
      درووَتات گرامی من!
      من خود هیچ نیستم. نگاه تو زیباست.
      سپاسگزار نکو گرد و التفات چشمان زیبای تو ام.

      سپاسگزارم میثربان
      ارسال پاسخ
      اصغر ناظمی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۱۶
      سلام
      ودرودها
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۳۱
      درود و سپاس از بودن سرخ ات.
      چشمان تهی بی نورم پیشکش به آیینه ی آبی سرای دلت.

      در پناه زروان باشی
      ارسال پاسخ
      دانیال شریفی ( دادار تکست )
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
      خندانک خندانک شعری غمگین و زیبا خندانک خندانک

      لایک شد شعرتون👍🌹
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۴
      شالوم علیخ( به عبری:درود)هرمز تان سربلند کناد.
      روانم شاد است که گوشه چشمی به من کردی گران سنگ.

      سپاسگزارم
       برهنه در بارانِ دره ی کومایی
      يکشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۷
      درووَتات خدای کوچک بلند دیدگاه زمین.
      خوابم را روشن کردی "دل وان"( مهربان).
      در انجمن پردیس ها اَستم.
      سپاس از بودن سبزت.
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0