سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        منی که از ته چاه...

        شعری از

        نیما اسدی

        از دفتر لعنتی جان نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۰۶ شماره ثبت ۸۷۵۰۴
          بازدید : ۲۶۱   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیما اسدی
        آخرین اشعار ناب نیما اسدی

        سه شنبه ساعت پنج غروب هشتم دی
        قرار آخرمان ... لال بودم انگاری
        چه حرف‌ها که از آن روز در دلم مانده
        بگو برای شنیدن کمی زمان داری؟
        *
        غلاف کرده‌ام این بار هم زبانم را
        به شعر می‌کشم این بار همزبانم را
        *
        به نام حضرت شیطان،سلام بانو جان
        سیاه مشق مرا لطف کن سپید بخوان:
        دوباره خاطره‌ات آمد و پریشانم
        دوباره منتظر قطره‌های بارانم
        منم مترسک تنهای شهر شاعر کش
        برای جلب کلاغان سرود می‌خوانم
        شبیه معجزه‌ آیات شعر می‌بارند 
        که قالَ نحنُ خلقنا ... چقدر انسانم؟
        چه شد؟شکنجه شدی،من شکنجه‌ات دادم؟
        ببین به طرز عجیبی شبیه شیطانم
        قسم به سوره‌ی چشمت، به آیه‌ی مژه‌هات
        پس از شنیدن اسمت شکست ایمانم
        قسم به جان تو جانت شد آخرین قسمم
        قسم به اسم بزرگت میان قرآنم
        کجاست راه نجاتی از این شب تاریک
        که راه منزل خورشید را نمی‌دانم
        ***
        تمام خاطره ها را کنار هم چیدم
        دلیل بد شدنت را ولی نفهمیدم
        هزار و یک شب من با تو غرق رویا بود
        ولی دل تو به فکر بریدن از ما بود
        برادران عزیزم که چاه می‌کندند
        هنوز هم به همان عهد خویش پابندند
        تو هم بیا و سقوط مرا تماشا کن
        دوباره زندگی‌ام را بگیر و حاشا کن
        بزن ، دوباره بزن زیر چارپایه‌ی من
        نخواستی که بمانی به زیر سایه‌ی من
        چقدر یاد تو را دزدکی غزل بکنم
        نشد که آخر قصه تو را بغل بکنم
        مصممم که بمانم به روی ریل قطار
        اگرچه له بشوم باز مثل ته سیگار
        هزار کعبه سیاهم، هزار زخمی درد
        هزار تکه شدم بعد تو ، ببین ، برگرد
        #نیمااسدی 
        #نیما_اسدی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۶:۴۹
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        دستمریزاد خندانک
        فریبا غضنفری  (آرام)
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۲۱:۱۹
        زیباست
        درودتان 🌹🌹🌹
        مهرداد صالحی گل افشانی (مهراوی)
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۴۶
        به به
        چقدر زیبا و دل نشین نوشتید
        فکر کنم تا این لحظه بهترین شعری بود که امروز خوندم و با روحیاتم سازگار
        در پناه حق باشید💐
        محمد باقر انصاری دزفولی
        جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۱۱:۰۱
        با سلام و عرض ادب
        مانندهمیشه بردلم می نشیند
        دلخوش شده ام از خواندن سرود شما
        درود برشما
        خندانک
        کیمیا طولابی
        چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۵۷
        بسیارعالی
        پنجشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۹ ۱۸:۵۷
        درودتان
        بسیار زیبا و دلنشین
        قلمتان مانا خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6