« حق پرستي »
ای که هر نیکی ،برای کار نیکان کرده ای
در حقیقت بوده ای،از حق دفاع ها کرده ای
در ره حق بوده ای ، بر بَد مدارا کرده ای
از برای حکم یزدان ، خود مهیا کرده ای
پیرو اهل یقینی ، کار آنها کرده ای
در ره اهل یقین ، خود را شناسا کرده ای
در حقیقت بوده ای،راهی زِ خود وا کرده ای
جهل مردم را ،تو از حکمت مداوا کرده ای
مردم دور از حقیقت را ،تو رسوا کرده ای
از حقیقت حرف را درگوششان جا کرده ای
راستی و حرف حق را پیشه ی خود کرده ای
بهر گمراهان تو راه راست ، پیدا کرده ای
نقش بدکاری وبد عهدی تو مُلغی کرده ای
راه و رسمی را به حق جویان مهیا کرده ای
عارفان را رهبر هستی، راهشان وا کرده ای
عارفانه راه رفتی ، کار معنا کرده ای
آشنایان را زِ کارَت ، آشناتـر کرده ای
سطح عقلت را زِ جهل گمرهان رد کرده ای
کارَت از اول بخوبی بود ، خوبش کرده ای
هر کجا بد پیشت آمد، کار بد نا کرده ای
هر که بد کردس،رهایش برخدایش کرده ای
چون سزایش را خدا دادش ، تماشا کرده ای
هر جفا کاری جفا کردت، جفا نا کرده ای
تا جفاکاران ، جفا دیدن ، صفاها کرده ای
عمر خود را بگذراندی،حق رها نا کرده ای
کارت از صدق و صفا بُد ،اشتباه نا کرده ای
حق پرستی را حسن شاید رعایت کرده ای
از نفوس حق پرستان ،خود جدا نا کرده ای
٭٭٭
حسن مصطفایی دهنوی
قلمتان همیشه رقصان 🌹🌹🌹