دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر محمد قنبرپور(مازیار)
آخرین اشعار ناب محمد قنبرپور(مازیار)
|
تمام پرده را کنار میکشم ببین
شب پر از ستاره را حصار میکشم بمان
تمام شعرمن تویی هوارمیکشم بخوان
من از سکوت خسته ام و انتظار میکشم بدان
تو مانده ای در ایستگاه سوت قطار میکشم بران
لبم پر از قفل سکوت پر از تمنای تو ام
پر از خراش غربتم تیغ هزار میکشم به جان
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگذارم استاد بزرگوار چقدر خوبه که شماهم هستبن | |
|
سپاسگذارم | |
|
سپاسگذارم | |
|
سپاسگذارم | |
|
سپاسگذارم بانوی عزیز | |
|
سلام جناب قنبرپور با توجه به درخواست خودتون کمی جسارت میکنم
نخست اینکه شعر شما غزل نیست و اگر نیمایی مفروضش کنیم از لحاظ یکدست بودن آهنگ نیز هنوز جای کار دارد.
خط پنجم کلمه ی « بران » شعر را از وزن خارج کرده
و بنابر روال شعر شما شاید شاید بهتر بود خط ششم نیز دارای کلمه ی پایانی به روال خطوط قبل بود
قلمتان نویسا شاعر محترم 🌹🌹🌹
| |
|
سپاسگزارم از حسن خلق شما
مانا باشید 🌹🌹🌹 | |
|
البته خودم هم هنگام سرودن متوجه شدم ولی دایره کلماتم کوتاه است و عاحز بودم از یافتن کلمه و واژگان بهتر | |
|
سلام اینقدر به غزل من گیر ندید چه میدونم غزل چیه فقط هر چی به ذهنم میرسه مینویسم مرسی که هستی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.