پنجشنبه ۶ دی
خنجرِ دوست شعری از علی شربتی(عارف انزانی)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۳۸ شماره ثبت ۸۶۴۲۶
بازدید : ۵۸۱ | نظرات : ۲۱
|
دفاتر شعر علی شربتی(عارف انزانی)
آخرین اشعار ناب علی شربتی(عارف انزانی)
|
آنقَدَر تنها بمانستم ڪہ حالم زار شد
همدمم در بی ڪسی ها، پاکتی سیگار شد
.
ڪوه بر ڪوهی نشد مهمان،ولی اما چرا...
این رسیدن های آدم ها بہ هم دشوار شد؟
.
آنقَدَر جنگیده ام با دردو غم هایم مدام
حال،آن جنگده در سی سالگی سردار شد
.
شیخِ شیرازی ندارد صفحه ای در وصفِ ما
شایدم چاره گشا، فنجانِ آن قاجار شد
.
ضربہ از هر جانبی آمد وَ طاقت را برید
تابِ آن جنجر ڪہ برما دوست زد دشوار شد...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بسیار بسیار سپاسگزارم بابت نقد🌹🍃 | |
|
روح خسته است گناه داره ، ولش کنن 😂😂😂 | |
|
درود بنده اینجا فقط بخاطر اینکه شدت حزن و غم رو برسونم از این واژه استفاده کردم... وگرنه بنده ورزشکارم و به صورت حرفه ای والیبال ڪار میڪنم و مخالف اعتیاد هستم...🌹🍃 | |
|
درودها بر شما خیالمونو راحت کردین. این وصله دودی رو از دامن شعرا پاک کردید امیدوارم که نرنجیده باشید. بیشتر بُعد صحبتم مزاح بود ولی خوشحالیم از بابت مطلبی که فرمودید صمیمانه و از ته قلب بود 🌹🌹🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ولی چون اجازه نقد داده اید در کمال ادب و احترام عارضم که
در مصراع اول تان واژه ( بمانستم) را می توانستید با ( بماندم من ) جایگزین کنید
حال اگر این واژه مثلا گویش محلی شماست و دوست دارید که حتما باشد
اختیار تام و تمام با خودتان است چون اجازه نقد دادید این نکته را بعرض رساندم
موفق باشید