ای کاش همواره ،
دلی در سینه هم چون
سنگ میداشتم ،
تا طراوت سنگ را نظاره گر باشم !
از میان این همه
شاپرک های رنگارنگ وقشنگ ،
کاش پروانه ای یک رنگ
می داشتم ،
تا طراوت پروازش را نظاره گر باشم !
ارزویم این بود که ،
رنگ وریا در بین دلها جایی نداشت ،
جای این رنگ ها و نیرنگ ها
عشق وصفا نور و وفا
در دل ها جاری کرده بود
تا طراوت قلب های پر زمهر را نظاره گر باشم !
چه ارزوی بر باد رفته ای !
کسری ،
از بود ونبود حرف ها ،
این همه رنگ ها ،
ودر پی هم اهنگ ها ،
می خواهد رسید !
ای کاش همواره دلی در سینه هم چون سنگ می داشتم !
تا که زان آشنایان همدلی از جنس باران داشتم
درنگ نباید کرد ،
زندگی هم با من سر سازش نداشت
من خودم با زندگی دعوای خاصی داشتم !
باشد که در این دوگانگی
با زندگی نزدیک تر می شدم ،
در یافتم وخندیدم به مهر !
باشد که من با زندگی
در رنج بسیارم
واز کنار آن بر خواستم !
ودر میان درد ورنج ،
به خدا نزدیک می شوم
با لبی فرو بسته !
وقلبی پر از شور
تاسرچشمه نور،
تاسر کوی دوست !
بهرام معینی (داریان ) بهار ۹۸
بسیار زیبا و شورانگیز بود
حکیمانه
خداپسندانه
دستمریزاد