يکشنبه ۹ دی
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
نمیآیی ببینی حالِ غمگینِ جدیدم را
همین مرگِ میان زنده بودنْ ناپدیدم را
.
همین «فریادِ زیر آب» بودن در تمام عمر
و این چشمان گم در زیر باران شدیدم را
.
نمیخواهی بیایی بشنوی از قطرههای اشک
«بر این لبهای خشک از دوریت جانم رسید»م را
.
بیا و باز من را در هجوم درد باور کن
بیا و بنگر این موهای چون برفِ سفیدم را
.
ببین دور از تو حالم مثل آن کنعانی پیر است
که گرگی آشنا کشتهست فرزند رشیدم را
.
منِ بی تو چه حسرتهای شیرینی به دل دارد
- هزاران بوسهای که از لبان تو نچیدم را -
.
همیشه خانهی من بوده قلب مهربان تو
به رویم بازکن در را ، نگیر از من کلیدم را
.
سماع تک درختم را ببین با باد سرگردان
که بوی عطر گیسوهات مجنون کرده بیدم را
.
درون چشمهای عابران دنبال آن چشمم
همان چشمی که راکد میکند خون وریدم را
.
بهار برگها بعد از زمستانهای دلسرد است
نمیبازم به این دور از تو بودنها امیدم را
.
کوردهوان فرجی ۱۳۹۹/۰۲/۰۷
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.