سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بینوایی

        شعری از

        محمد سطوت (م سطوت)

        از دفتر جنون نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۱۰ شماره ثبت ۸۴۸۴۹
          بازدید : ۷۳۴   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد سطوت (م سطوت)

        پیلان که هیچ  کوهها  به لرزه افتاده اند
        یک به یک از ایمانشان ازین دین لرزه افتاده اند
        در کوچه های ما سالوسان دم از عشق میزنند
        عاشقان در گورها از جهل بی اندازه  افتاده اند
        روزگار ما حرمت زندگی را محترم نداشت
        اینست که همگان به طاعونی. امروزه افتاده اند
        _________________________________________________________
        خوابم آشفتست
        از دنیایی که نیست
         
        ترسیده ام از عشقی  که دیگر عشق نیست
         
        با فریاد همه ی شب ها را سکوت کرده ام
         
        هستیم جمع نیستیست
        که پیدا درین  مه
         دیگر
        نیست نیست
        -------------------------------------------------------------------------
        اگر بخواهم مصرعی را تضمین بگیرم
         
        شاعری را محرم و امین بگیریم
         
        ماییم و نوای بینوایی لیلی و مجنون گنجیست
         
        که بسم الله آیه اول توبه ی هر روزه ی مجنون ز لیلیست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۲۶
        موفق باشید
        خندانک
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
        سلام و درود بر استاد اخباری
        به حقیر لطف دارید
        ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۶:۵۸
        بسیار زیبا و جالب بودند خندانک خندانک
        ملودی سهرابی(سیدا)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۳۴
        درودبرشما
        زیبابود خندانک
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۳۴
        سلام و درود سرکار خانم سیدا
        به مهر دیدید
        شاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زینب بویری (خزان)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۵۳
        بسیاربسیارزیباودلنشین بودند خندانک
        لذت بردم خندانک
        خوابم آشفتست
        از دنیایی که نیست

        ترسیده ام از عشقی که دیگر عشق نیست

        با فریاد همه ی شب ها را سکوت کرده ام

        هستیم جمع نیستیست
        که پیدا درین مه
        دیگر
        نیست نیست خندانک خندانک خندانک
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۸:۳۵
        سلام و درود سرکار خانم خزان
        لطفتان همیشگیست
        ممنونم از نگاه پر مهرتان
        شاد باشید
        خندانک خندانک خندانک
        بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۲۳
        درودتان باد عالی بود قلمتان رقصان گرانقدر خندانک
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۳:۱۲
        سلام و درود سرکار خانم علیشاهدانی
        به مهر دیدید
        سایه تان مستدام
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علیرضا خوشرو
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۶:۳۳
        سلام...
        بسیار بسیار زیبا بود...
        مرحبا....

        گفت که یک بار بیا راست نگو
        یعنی که دلت هر آنچه میخواست نگو
        گفتم که چگونه ؟ دست بر ریشش گفت
        هر حرف که مربوط به بالاست نگو
        آنگاه اشارتی به خود کرده و گفت
        هر جا سخنت اگر که از ماست نگو
        گفتم که شما ولی فقط یک نفری
        گفت هر چه در آن ولی و اماست نگو
        هر بار نشد رای کسی میزان ، گفت
        حرفت اگر از صحت آراست نگو
        با مشت به روی میز گوبیده و گفت
        با حکم حکومتی ، سپس راست نگو....
        ...............
        Ali...senator✍
        🌹
        تقدیم به شعر زیبایت محمد جان....
        .......
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۷:۰۸
        سلام و درود برادر عزیزم
        به مهر دیدید ممنونم
        خندانک خندانک خندانک
        تقدیم شما
        نسوز که سوز دل هم در این روزها تجاری شدست
        همه ی دلها آلوده ی ویروس های مجازی شدست
        برخیز اما که بعد از هر شب سیاه صبح میآید بجا
        تا جامانده آن سیاهی ها در شب های تاریکی شدست
        ایمان اسماعیلی (راجی)
        جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۰:۵۵
        درود بر شما
        زیبا بود 🌹🌹
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۷
        سلام و درود بر استاد جناب راجی
        به مهر دیدید
        ممنونم از لطفتان
        ارسال پاسخ
        دانیال رجحانی
        جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۲۰
        سلام و عرض ادب .
        درود ها خندانک خندانک خندانک
        واقعا لذت برم خندانک خندانک
        قلم تان پایدار خندانک
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۸
        سلام و درود بر جناب رجحانی
        به مهر دیدید ممنونم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۰۹
        درود برشما🌹
        زیبابود.
        🌹🌹🌹🌹
        محمد سطوت (م سطوت)
        محمد سطوت (م سطوت)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۰۹
        سلام و درود سرکار خانم فرشیدفر
        ممنونم از لطفتان
        سایه تان مستدام
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۴:۰۵
        درود بر شما ...
        --------------- خندانک خندانک خندانک
        چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون
        دلـــــــم را دوزخی ســازد دو چشـــــمم را کند جیحون

        چه دانســــــــــتم که ســــــــــیلابی مــــــــــــــرا ناگاه برباید
        چو کشـــتی ام دراندازد میـــــــــــــــان قلـــــــــزم پرخون
        ------------------------------------ مولوی « دیوان شمس »
        محمد سطوت (م سطوت)
        شنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
        سلام و درود استاد مینا آباد
        ممنونم از لطفتان به حقیر
        به لطف دیدید
        ممنونم
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5