« سَم مُهلك »
اي ياوران چه سمّي ،شيطان به كام ما كرد
آن سَم مُهلكش را ،كي مي توان دوا كرد
شيطان بي عدالت ، بر ما چرا جفا كرد
در كار عدل يزدان ، غِش و دغل بنا كرد
آدم كه بُد به جنّت، مأوا و مسكن آن
تزوير و حيله بنمود، از جنّتش جدا كرد
عيسي(ع) ابن مريمي را،در دام خود بياورد
تا ويليام رومي ،داري بر آن به پا كرد
بعد از زمان آدم ،موسي(ع) كليم حق را
از ظلم و جور فرعون، از منزلش جدا كرد
هر كس بشد پيمبر، شيطان بر آن جفا كرد
آخر خليل حق را ، در آتشي رها كرد
سرخيل مسلمين را ،در مكه دشمني كرد
بوجهل و بولهب را ، در مكه كيا كرد
آن قوم كينه جو را ، با آنچه روبرو كرد
سفيان پير خودخواه،صد كينه اش به پا كرد
شيطان به حزب شيطان،همدست وهم صدا شد
از شهر خود بيرون ، پيغمبر خدا كرد
شيطان بر آن محمد(ص) ظلمي اضافه بنمود
با حزب بولهب ها،جنگي به مصطفا كرد
قومي ديگر برانگيخت،قصب خلافتش كرد
بعد از پيمبر ما ، بر شير حق ، جفا كرد
ابن ملجم لعين را ، بسيار ياوري كرد
تا شيرحق علي(ع) را،مغز سرش دو تا كرد
بر ما بسي جفا شد ، از ياوران شيطان
از روز اول اين جور،شيطان به ما جفا كرد
امروز باز شيطان ، رفتار نيك ما را
با مردمان بدكار ، پامال خاك ره ها كرد
افراد حق هميشه ، در امر حق بكوشند
شيطان زِ روز اول،حزبش زِ حق جدا كرد
بنگر زِ روز اول،هر كس به راه حق بود
جور و جفاي شيطان ،پامال هر نابجا كرد
تصديق نيك وبد كرد،هركس براه حق بود
در راه حق شناسي ،بايد كه جان فدا كرد
افراد حق هميشه ، تنها بُـدند و بي يار
اجماع حزب شيطان ،زحماتشان فنا كرد
اي پيروان شيطان ، بنما نظر به شيطان
مردود امر حق شد ، از بندگان گدا كرد
شيطان كه ازجهان رفت،حزبش شدن فراوان
آن حزب ابلهش را ، دلشاد و دلربا كرد
هركس بشد پيمبر ، تا حرف حق بفرمود
شيطان برآن پيمبر،صد جور وصد جفا كرد
كردار ما هميشه بر دست آن لعين است
ما را وظيفه اينست،كردار از آن سوا كرد
اي ياوران بيائيد ، فكري زِ نو نمائيد
كي فكر شوم شيطان،ما را زِ خود رها كرد
اين مردمان بدكار ، بد را زِ خود نـبينند
از ديگران بـبينند ، بد را اگر ندا كرد
شيطان حيا ندارد ، شرم از خدا ندارد
در مُلك آن خداوند ،كي از خدا حيا كرد
مردم به وعده هايش ،برد آن به راه باطل
با هركه وعده بنمود،بر وعده كي وفا كرد
نيرنگ و كينه هايش ، تزوير و حيله هايش
غِش و دغل فراوان ، در كار و بار ما كرد
چندان هزار مردم ، خوردن فريب شيطان
آن يك نفركه باشد،شيطان زِخود رضا كرد
تك تك زِ منبريها ،خوردن فريب شيطان
خوردن فريب شيطان،با دلق و با عبا كرد
اهل خِرد نـخوردن، اصلاً فريب شيطان
هر با خرد كه از حق، تقليدش ادعا كرد
دريا دلان توانند ، از ماديات گذشتن
دل را زنند به دريا ، در بحر حق شنا كرد
بر ضد كار شيطان ،صحبت مكن حسن تو
اين دشمن قوي را ، نـتوان فنا كرد
٭٭٭
⚘⚘⚘