« نظم جهان »
نظم زمين به جا بود ، از هر كه تاجور1 بود
بي نظمي و خرابيـش، از دست هركه شر بود
اركان آدميـزاد ، از حكم شه2 به پا بود
دنيـاي با تزلـزل ، از فعل هر گـدا بود
نظم جهان ما بين ، از حكم حق بجا بود
هركس كه حكم حق كرد،حكمش به ماورا بود
اي ياوران بـسنجيـد ، اركان آدميـزاد
يا حكم حق بجا بود ،يا حكم شه روا بود
آثار نظم ايران ، بـر ما كه با صفا بود
شاهـان با عدالـت ، از جانب خـدا بود
فردست و بي زوال3 است ،كز اولش خدا بود
حكم عدالـت آن ، هميشه يار ما بود
از اولـش خدا بود ، در آخرش خدا بود
هر جا كه سر در آرَم ، نام خدا بجـا بود
تنظيم هر دو عالم ، از دست يك خدا بود
بي نظمي و خرابيـش ، از دست كار ما بود
در عقل ما نـگنجد ، از كي خداي ما بود
روزي كه ملك ما بود ،از هست اين خدا بود
پيغمبران مرسل ، از نـزد اين خدا بود
ادريس و نوح و ايوب ، موسي و عيسي و هود
هر كس پيامبري بود ،در گوشش اين ندا بود
اول به گوش آدم ، دوم به گوش داود
هـر هستي جهـان را ، آيـد زمان نا بود
نام خدا كه بودس ، تا حال پس چرا بود
هر كس پيامبري بود ، حرفش همين ندا بود
زآنجا كه در حقيقت ، با نامش آشنا بود
پيغمبـري نـيامد ، كيـن نكته را نگويد
نام خـدا زِ غيبـي ، الهـام گوش ما بود
ِورد زبان مخلـوق ، زآغاز4 نام خدا بود
نـشناسنـش حقيقت ، چندان كه با صفا بود
خواهيد اگر بدانيد ، از كي خدا ، خدا بود
اين نكته را نـدانيد ، بيرون زِ علم ما بود
فكرت حسن كجا شد ،كي بُد خدا كه نابود
اين بحث وگفتگو چيست ،اول همين خدا بود
٭٭٭
1- پادشاه – بزرگ 2- شاه 3- جاويد - هميشگي 4- از آغاز