جمعه ۷ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
دوستت دارم
چون ضیافت باران ،
در کافه ی پوشکین ..
دوستت دارم و میدانم
شبیه صخره های عظیمی که در تنت داری ،
بلند و استوار زیسته ای
.
.
.
در سالهای لعنت ابلیس
در سالهای نشر بنفشه افریقایی،
در بستر آپارتمانها
-در سال اکاذیب مزلف یک غوک-
محال برای من ،
واژه ای تفسیرناپذیرست ،میدانی؟!
من هیچگاه
این همه نسب را ،
این عاشقانه رویش منزه را
به پای علفهای هرز نخواهم ریخت ..
قلب من ،سرشار طبیعت رویاهاست
با درختان عارف گیلاس
که هر بهار
به شکوفه مینشینند
دریا را در پیراهنم پنهان میکنم و میخوابم...
من
تنها و بیمثال
با دستهای نازکم
یک جرعه موهیتو ،در زیر برف
یک بوسه ی باکره در ونیز
و هزار مرگ برای وعده هایی که همیشه پوچند
ساخته ام ..
من هر آدینه
وقتی که عطر گلهای سرخ لوث میشود
خدا را بیبهانه زیسته ام
من هزار لغت
هزاران ستاره عریان
هزاران هزار شعر ناشناخته
در ترجمان سازهای زنده ام دارم ...
اسفار مجروحیست ،ازل....
گندمزار مونث حوا
،طنزی از جاودانگی ماست..
من چون رودی مقدس
قرنها ،
به شراب بیمرزی
به استحاله ی پرندگان شکاری زیبا...
به عصمت سرخابی اندامم ،ریخته ام
-در صحن کرخت زیستن-
من باله های کویر زرد ابریشمم..
من شبی مغرور
در قلمرو مسکوت سربازانی کوچکم
آه
تو اسبهای وحشی را
به آهیانه ی فنجان فطرتم بخوان
تو
لهجه ی فرّار آبیها را از بر کن
تو عطر ادویه های شرقی لبهایم باش
و
- نوشاک سرزمینهای موعود چشمهایم -
دستمال های کاغذی ، الصاق سطل زباله اند
و دلقکان دیوانه
همیشه
مبهوت آخرین سیگاری اند
که تا تسلی مغزت خواهی افروخت..!!
اردیبهشتماه 95
|