- دستان پدر:
گونی های سیمان می دانند
چرا کارگر پیر
صورت دخترک خود را
نوازش نمی کند.
- باران:
مدتهاست
خشکسالی بی معنی است؛
از چشم های دلتنگِ من
همیشه باران می بارد
- دیدار:
گو آمدنت را!
که با هر قدم ای یار
ویران تو کنی
این خانهٔ تنهاییِ ما را
- فاصله:
تو در طلب خدايي
و من به رهِ ميخانه
چنین فاصله باشد و،
كجا ما به هم برسيم؟!
- جا مانده:
سالهاست رفته ای از کنارم
اما
تمامت جا مانده است
کنارِ من...
- تنهایی من:
آن جغد شوم
که بر پرچین شب
میخواند آواز
تنهاییِ من است.
- دلمشغولی:
مشغولم
به «دوست داشتنت»
و این زیباترین،
دل مشغولی دنیای من است.
- دوست داشتنت:
و دوست داشتنت
یک حس خوب است
مانند برگشتن از اغما!
- حرف زیبا:
زیباترین حرف الفباست
"واوی" که
میان من و توست!
- نام تو:
به درخت خشکیده
نام تو را گفتم
جوانه زد.
- فقر:
به عدد و ارقام توجه نکن
وقتی تو را نداشته باشم
فقیرترین مرد جهانم
- بر پا:
روحم کودکی است نوپا
به امید دستان توست
بر پا بودنم
- قحطی:
آنجا که نباشی
قحط سالی عشق است
- تاریکی:
تاریکترین گوشهٔ دنیاست
آنجا که مهتاب نگاهت
نمیتابد بر من!
- خنده هایت:
بوی شعر تازه میدهند
خنده هایت.
- گل کاغذی:
از نام خزان
نمیترسد
هیچ گلِ کاغذی
- کنسرت لبهایت:
زیباترین سمفونی دنیاست!
خنده های تو
کنسرت لبهایت
مدام باد!
- بلند بالا:
چه موزون میرقصی
در شعر های کوتاهم
بالا بلندِ من!
- نام عشق:
تو نام نامیِ عشقی،
زبانم لال
اگر نام کسی دگر
جز تو را بلد باشم.
- گلستانِ آغوشت:
بر منِ ابراهیم
گلستان است
آغوش تو
در این دنیای آتشین
- دنیای من:
دنیای من آغوشِ توست
همانجا که
آرام میگیرد
کودک بازیگوش درونم.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#شعر_پریسکه