دروغ میگن که زمان حل کننده مشکلات است
خودم دیدم ،هرلحظه که دور از تو میگذشت
بیشتر به مرگ نزدیک میشدم
و زمان با دستی زیر چانه اش
فقط نگاه میکرد.
🍃🍃🍃🍃🍃
۲:
خوش بحال شهریار
کوچه معشوقه اش را میشناخت و برایش شعر میسرود
من برای کدام کوچه دنیا شعر بگویم
تا شاید روزی گذرت بیفتد و بخوانی
🍃🍃🍃🍃🍃
۳:
من مثل بقیه نیستم که به لباس و کفش و کیف بقیه حسادت کنم
من متفاوتم
مثلا به پرنده های مهاجر حسادت میکنم
به همانهایی که هر ساله
کنار سواحل شرقی سرزمینت کوچ میکنند
همانهایی که پرهایشان را در هوایی که تو نفس میکشی
به پرواز در می آورند
🍃🍃🍃🍃
۴:
کاش زمین گرد نبود
آنوقت میشد بروی لبه لبه انتهایش بنشینی
پاهایت را آویزان کنی
ودور از آدمهای دنیا
قدری نفس بکشی
یا شاید
بیطاقت از همه مشکلات
خودت را رها کنی در فضا
کاش زمین گرد نبود
🍃🍃🍃
۵:
مرا دوست بدار
حتی ذره ای
مانند ذرات نور
که به دانه دفن شده ای
جان میبخشند
مرا دوست بدار
🍃🍃🍃🍃
۶:
گاهی چقدر دلم یک کوه میخواهد
تا با پژواکش
فریاد برآورم که:من قوی نیستم
روزی که سنگ سخت کنا چشمه دونیم شد
چشمه خشکید
هرکس برای علتش نظری داد
هیچ کس حجم اندوه و تنهایی اش را نفهمید
هیچ کس نفهمید اشکهای خشک شده اش را وقتی
تکیه گاه خستگی ها و ناله های رهگذران بود
🍃🍃🍃
۷:
گاهی آنقدر بیتاب میشوم
که یواشکی میام سراغت
از دور نگاهت میکنم
بعد کمی مطمئن تر از قبل
کمی شکسته تر از قبل
برمیگردم اول خط فراموشی ات
🍃🍃🍃
۸:
گاهی که دلم برایت تنگ میشود
کوچه ها را قدم میزنم
سنگفرشها را میشمرم
وزن بار غمی که بدوشم دارم را
فقط آنها میدانند
🍃🍃🍃
بسیارزیبا بود عزیزم
واما چون اجازه ی نقد داده اید به نکاتی اشاره می کنم وامید وارم که جسارتم رو ببخشید
اول اینکه شما شاعر شعرهای هیچ نیستید برخلاف نام دفترشعرتون
بلکه نه تنها شاعر خوبی هستید بلکه استعدادتون عالیه وجا برای پیشرفت خیلی دارید ومن مطمانم باکمی پشتکارو مطالعه ی بیشتر جزو شاعران درجه یک می شوید درشعرسپید
و اما بیشترین انتقادم بر قالب شعره
قالب شعر رادلنوشته زده اید اگر عمدی بوده که درست نیست چون شعراتون واقعا شعره کوتاه های بسیار قشنگ وسرشار ازتخیل وعاطفه سروده اید
فقط یک عیب بزرگ برای شعر سپید طرز چیدمان جمله هاست که
دربعضی ازاین کوتاه ها رعایت نشده وبه شکل یک دلنوشته ی ساده جملات را کنارهم چیده ایدیک دست کوچیک به سر وروشون بکشید وضعف تالیفش رابرطرف کنید خیلی عالی میشه...
مثلا دراینجا:
دروغ میگن که زمان حل کننده مشکلات است
خودم دیدم ،هرلحظه که دور از تو میگذشت
بیشتر به مرگ نزدیک میشدم
و زمان با دستی زیر چانه اش
فقط نگاه میکرد.
من اینجوری ویرایشش کردم:
دروغ میگویند!
زمان حل کننده مشکلات نیست!
خودم دیدم ،
هرلحظه که
دور از تو میگذشت،
بیشتر به مرگ
نزدیک میشدم!
و زمان
با دستی زیر چانه اش
فقط نگاه میکرد.!
ببینید زبانتون نباید عامیانه باشه دروغ می گن عامیانه است
من اصلاحش کردم وبقیه شعر مشکل زیادی نداشت جزدرچیدمانش ..
ویا این شعرتون:
من مثل بقیه نیستم که به لباس و کفش و کیف بقیه حسادت کنم
من متفاوتم
مثلا به پرنده های مهاجر حسادت میکنم
به همانهایی که هر ساله
کنار سواحل شرقی سرزمینت کوچ میکنند
همانهایی که پرهایشان را در هوایی که تو نفس میکشی
به پرواز در می آورند
من این کوتاه شما رواینجوری چیدم:
من متفاوتم
من مثل آنها که
به کیف وکفش هم
حسادت می کنندنیستم!
من متفاوتم!
من به پرنده های مهاجری
حسادت می کنم،
که هر ساله
کنار سواحل شرقی سرزمینت
کوچ میکنند!
همانهایی که پرهایشان را
در هوایی که تو نفس میکشی
به پرواز در می آورند!
وقتی با جمله ی من متفاوتم شروع می کنید مخاطب می گه باخودش چرا متفاوتی وعلاقمندمیشه بقیه ی شعر رابخونه درواقع مخاطب رو به هیجان می آرید واین لذت خواندن شعر رابیشترمی کند
ویا این دلنوشته:
گاهی چقدر دلم یک کوه میخواهد
تا با پژواکش
فریاد برآورم که:من قوی نیستم
روزی که سنگ سخت کنا چشمه دونیم شد
چشمه خشکید
هرکس برای علتش نظری داد
هیچ کس حجم اندوه و تنهایی اش را نفهمید
هیچ کس نفهمید اشکهای خشک شده اش را وقتی
تکیه گاه خستگی ها و ناله های رهگذران بود
من اینگونه ویرایشش می کنم:
گاهی چقدر دلم
یک کوه میخواهد!
تا با پژواکش
فریاد برآورم که:
من قوی نیستم!
روزی که
سنگ سخت کنار چشمه دونیم شد!
چشمه خشکید،
هرکس برای علتش
نظری داد!
هیچ کس
حجم اندوه و تنهایی اش را
نفهمید!
هیچ کس نفهمید
اشکهای خشک شده اش را
وقتی تکیه گاه خستگی ها
و ناله های رهگذران بود!
ویا این شعرتون:
گاهی آنقدر بیتاب میشوم
که یواشکی میام سراغت
از دور نگاهت میکنم
بعد کمی مطمئن تر از قبل
کمی شکسته تر از قبل
برمیگردم اول خط فراموشی ات
من اینگونه ویرایشش کردم:
گاهی
آنقدر بیتاب میشوم
که آهسته سراغت می آیم !
واز دور نگاهت میکنم!
بعد کمی مطمئن تر از قبل
کمی شکسته تر از قبل
برمیگردم
اول خط فراموشی!
دراین کوتاه ازکلمه ی عامیانه استفاده کردید یواشکی میام که درست نیست عوضش کردم
ویا فراموشی ات را تبدیل به فراموشی کردم
به همین سادگی....
قلم خوبی دارید و باکمی تلاش بهتر هم میشه مطمئانا
عاطفه احساس وتخیل خوبی دارید تصاویر شعرتون هم عالیه
فقط کمی بیشتر در چیدمان واستفاده ازکلمات دقت کنید
تا ازدلنوشته جداشه وحالت شعر بگیره
چیدمان شعر خیلی مهمه در شعر بدون وزن...
علایم نگارشی راهم رعایت کنیدمثل علامت تعجب وویرگول و...
که شعرتان رازیباتر وخواندنش را راحت تر کند...
ضعف تالیف رابرطرف کنید با مطالعه شعر شاعران سپید گوی معاصر تا راهکارها دستتون بیاد...
ان شاالله شعرای بسیار خوبی ازشما در آینده خواهیم دید
موفق باشید همیشه خواهر خوبم