چهارشنبه ۱۹ دی
نشناختمت هرگز شعری از جلیل میاحی
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۹۹ ۲۲:۴۸ شماره ثبت ۸۳۷۹۶
بازدید : ۳۵۱ | نظرات : ۱۸
|
آخرین اشعار ناب جلیل میاحی
|
یک بار می خندانی، یکبار می گریانی
در عشق پریشانی، تو عشق نمی دانی
هر بار که می بینی، آن بار تو دل بستی
هر بار که دل بستی، بازیچه ی دستانی
بوی تو در ریشه، پیچیده است هر دم
هم آکنده از نفرت، هم پاره ی جانی
نشناختمت هرگز، نشناخته ای قدرم
شرمنده ای از من، شرمنده می مانی
هیچوقت نشد حاصل، امید مرا از تو
امید که شود روشن، آنجا نمی مانی
کینه به جا مانده، از عشق تو در سینه
آخر نشود خالی، از این دلِ ویرانی
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب لطفی عزیز و گرامی بسیار سپاسگذارم از حسن نظرتان شاد و همیشه برقرار باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید
میلاد حضرت صاحب الزمان آقا حجت ابن الحسن(عج) مبارک