بانوی چشم عسلی ترانه

ترانه

بانوی چشم عسلی چشماتو واکن

منو با چشمای نازت تو صدا کن

آخه دیونه ی اون برق نگاتم

نازنین وقتی میری منو نگاه کن

عمریه به اون نگات عسل عسل کرده دلم

تو باشیرینی اون لبات صدام کن

میدونی رفتن تو برام عزابه عسلی

وقتی نیستی این دلم خونه خرابه عسلی

اول آشنائیمون آتیش به جونم میزدی

برای بردن دلم در خونمون در میزدی

تو کوچه آشتی کنون لبهامو آتیش میزدی

 دیگه هیچ راهی نمونده بمونم کنار تو

 همه ی راه هاروبستی پس چرا دلمو شکستی