زود برگرد و بیا با هیکلم قاتی بکن
زودتر با دست و پاهایم ملاقاتی بکن
یک ملاقاتِ خصوصی بینِ من با گردنت
آخرین دعوای من با دکمه ی پیراهنت
حالِ من بد نیست؛ از قبلش که خیلی بدتر است
توی ذهنم هیچ چیزی نیست:فحشِ مادر است
مثلِ یک دندانِ عقل، از روی عقلم می پَرم
در تلاشم بلکه بردارد سَرَم، دست از سَرَم.
رفته ام تازیر و بالای خودم راطی کنم
بلکه حالم بد شود، یکجا خودم را قَی کنم
هیچ باور میکُنی،من در خودم زندانی ام
با وجودِ اینکه بی جانم، ولی یک جانی ام:
آنقدر از دست و پایم، میلِ جنسی دیده ام
با خودم – هرجور فکرش را کُنی – خوابیده ام*
من به این خانه که لاغر می شَوَد، تُف کرده ام
خانه ی هر عنکبوتی را تصرّف کرده ام
از درختان ، پوست می کَنّدم و می کردم تَنَم
چون که من یک جانیِ عریانِ بی پیراهنم.
معده ام را هم مجهز کرده بودم با تَله
پوست می کَندم خدا را، قورت می دادم، بله
چند خطّی روزنامه می گذارم لایِ نان
میخورم هرشب وزیری دُنبه دار از توی آن
لاشه ای هستم که جرمش نقص عضو ملی است
بودنِ من بانیِ این معضلاتِ فعلی است
هیچ باور می کُنی، من واقعاً یک جانی ام
جرمِ من ثابت شده:هم زنده، هم ایرانی ام*
می نویسم پشتِ در :من از پریشب مُرده ام
عذر میخواهم که بودم،بابتش گُه خورده ام
سایه ام را چون مترسک، می گذارم در تَنَم
تا جلوگیری کُند از قتلِ عام ، از کُشتنم
من غلط کردم ،از این پس بر نمی خیزم دگر
گوش هایم را به جا رَختی می آویزم ، دگر
چشمهایم را همین امشب عمیقاً پخته ام
هر دوتا را توی یک بشقاب می ریزم دگر
تا صدایم در نیاید، باز سرما می خورم
ناله را با سُرفه ام در هم می آمیزم، دگر
آخرین اندیشه ام را نصف کردم از وسط
و زبانم را گرفتم پاک کردم، خط به خط
با بتادین مست و گیج و لااُبالی می شوم
باز توی زخم هایم ماست مالی می شوم
#تورج_شاهعلی
#از_مجموعه_عاشقانه_های_کثیف_ناشرمولف۱۳۸۴
پ.ن: ابیات نشان شده را در مجموعه ی مذکور چاپ نکردم
اگه ده کیلومتر اونور تر دنیا میومدیم الان وضعمون بهتر بود.
هرچند به تمدن و تاریخمون مینازیم ولی در حال حاضر نه از تمدنمون خبری هست نه فرهنگمون به قول شما گیر چند تا وزیر دنبه ای افتادیم که چربی شکمشون خودش احتکار روغنه برای خودش.