يکشنبه ۴ آذر
ابر های تیره شعری از علیرضا شاه ولی
از دفتر دیازپام نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۹ ۱۷:۳۸ شماره ثبت ۸۳۱۴۸
بازدید : ۴۰۲ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب علیرضا شاه ولی
|
ابر های تیره
فقط برای من تیره اید؟!
یا برای من شعر خوانده اید
از میان دانه های تلخ و تند و وارثت زخم خورده ام
در میان عاشقانه های تیز و هیز و ثابتت درد خورده ام
بیا و سرد شو شعله ایی درون من بنه
بیا و اشک شو کاغذی به دست من بده
سرت را تکان ده قلم زه دستم میرود
عاشقانه شکل و شوق و رقص زیر جوهرم میرود
سراپا گوش و چشم من یکسو میدود
عارفانه بر درخت گیتی یاد من میدمد
ساربان سایه بان بر کوه درد بنشان
صاحبان فارغان در جوی فهم بنشان
دلم را بگیر و پاکی بده
بر تمام دریا جانی بده
نشد عقل و روح دردمند به اسمان رسد
نشد کار و بار شهروند به سامان رسد
مرا رفتنت حس گمگشتی اشناست
مرا دزدکی دیدنت جرم بی سنجشی اشناست
دیدم و شعر شد شعر خواند
وقت امدن من رفتم و اسمان شعری نخواند
بر حلقه سحر زمین چیزی نخواست
برخاست حلقه زد چشمش و چیزی نخواست
جز دیدنم باریدنم قطره قطره رز گشتنم
رفتم و سنگی شدم تا نبینم این اب گشتنم
|
نقدها و نظرات
|
تشکر از شما | |
|
تشکر | |
|
تشکر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.