در سرازیری یک روز نوروز و در ایام بهار
که همه در انتظار شکوفه ها،
پای بسته ودل نگران !
تقویم را می نگرم ،
ودوستان را که در جغرافیای مرز های هر گز ندیده
با دست های ضد عفونی شده باالکل ،
نگران از بازگشت ،
خود را پاک می کنند ،
من همه درس های آموخته زندگیم را
بر روی طاقچه ذهنم رویهم تلمبار می کنم
مثلثات، جبروگاها تاریخ وفلسفه :
در ریه هایم هوای این روز ها را انبار می کنم
وداد میزنم !
به به چه روز وچه هوای قشنگی ،
یادش بخیر !
ای نسیم ای باد و ای باران ،
مرا تا عطش خوردن یک لیوان آب راهنمایی کن،
من در ابعاد این جملات از خوردن وحس
طعم یک شیرینی ومیوه تنها ترم
خاصیت عشق وبا تو بودن این است ،
تقویم را می نگرم
وگذشت زمان را
میان دو باور سر گردانم
بیا تا ان را با هم تقسیم کنیم ،
بیا باهم از این حالت
چیزی بفهمیم !
بیا تا گردش عقربه های ساعت
بگردخود را ببینیم ،
وزمان را چگونه بین خود عاشقانه
یکسان تقسیم می کنند ،
بیا تا نترسیم از
چیز هایی که اطرافمان
را احاطه کرده است ،
وخود را قرنطینه کنیم *
پاک ، پاک ، پاک
وان وقت حکایت کن ،
از چشم هایی که خون بارید !
و من خواب بودم وتر شدن
گونه های عزیزانم را ندیدم
در آن در گیری های که این
نابودگر زمان شهر ها و
ذهن مردمان رادر بر گرفته بود
وباورش نداشتند !
ومرز ها را باهم طی کردند ،
تقویم را می نگرم
وزمان را
وامروز روز ویروس ویرانگر است
امروز روز در خانه ماندن است
ودیگر هیچ !
بهرام معینی
(داریان) فروردین ۹۹
* #درخانه بمانیم
شاعرواستاد فرزانه
هزاران
درود برشما
بداهه ای تقدیم شما
ما بیماران کرونا را
دریاب ای خدای ما
تنها دوای درد ما
علم تو باشد رهنما
نگذار تا با خود روم
خلوت کنم در گوشهای
چون نیست دارویی مرا
جز غصه و درد و بلا
#محمد_باقر_انصاری_دزفولی