بجای فکرِ ( یک درمان ) هَمَش ( آمار ) می گیرند
بجای چاره ، سِلفی با ( لباسِ کار ) می گیرند
برای (حسّ ِ بُردن ) در رقابت باجهان ( دائم )
ز مرگ وُ از ( شمارِ مبتلایان ) شار می گیرند
به فِس فِس ، قطره قطره ، شهرها ضدّ ِ عفونی شد ...
کلیپ و فیلم ... ازین خِسّت ... ( هزاران بار ) می گیرند
شعارِ سربلندی شان : (شکستِ این بَلای تلخ) ...
ولی حرف است ؛ در اصلش فرار را یار می گیرند
دَرِ درمانِ هَر دَردی ، شده تخته به نامَردی
که هست کرونا بهانه ، پُشتَش استقرار می گیرند
به تعطیلیّ و در رَقصند پزشکان و پرستاران ...
چنین (جانِ مریضان) را به استثمار می گیرند
همیشه واقعیت پُشتِ (صَدپَرده) گُم و پنهان...
ز بحران هاست آری (بَهره ی پُربار) می گیرند
نیابی ، کیمیا گشته ست وجدان ... ( عشق ) هم بی سر...
تنی صد چاک ... کز صَحنَش عِبَر بسیار می گیرند
بهاری گشته چَشمانِ سپهرِ آبیِ احساس
که ازاین خاکِ جان برلب ( به جبر) انکار می گیرند
بیاباران بزن چنگی به لحنِ تُردِ داوودی
که کنزِ آب از رویِش ... به هر اصرار ... "می گیرند"
پی نوشت :
- شار اصطلاحی است در علم فیزیک.
- خِسّت : خساست ، تنگ نظری . کم کاری ...
- کنز و لحنِ داوودی تلمیح است
-عده ای معدود انسان جان بر کف فقط ازین واقعیت تلخ مستثنی هستند که فدای مردم در پیِ کمکاری ها می شوند .
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
دستمریزاد