این شعر طنز تقدیم به کسانی که به واسطه آمدن ویروس کرونای عزیز به کشور، دست و پای محترمشون رو گم کردند!!! بدون توجه به امکانات موجود و بدون فراهم نمودن هیچ گونه مقدمه ای!!!ناگهان و یک شبه دستور تدریس مجازی را صادر کردند!!!!!!!! انگار ما تا حالا تو کشور ژاپن زندگی می کردیم و خودمون از امکاناتمون خبر نداشتیم! شنوندگان عزیز اکیدا تاکید می کنم اینجا ایران است، صدای دل ما را از سایت ادبی شعرناب می شنوید:
این شعر را به دو صورت زیر با کمی تفاوت سرودم،
به امید شادی شما در این روزهای کرونایی::::
----------------------------------
گرچه دانم دوست داری نقش خوبان را کنیم بازی ولی،
نقش بازی کردن هم امکان بخواهد ای علیم!
اینقدر زجر می دهی هم ما و هم خویشت چرا،
این عذاب نازله خود کرده است ما را نعیم!
گفتنی ها را شنیده ای ولی،
راست را از راستگو باید شنید!
گرچه گفتند سخت کوشیم و زرنگ،
لحظه ای اما همین جا کن درنگ!
کو کجاست تجهیز و ابزار علوم؟
کین چنین آورده ای برما هجوم؟
با تو هستم، ای رئیس کل کل،
خواب هستی یا که گشته ای تو خل؟؟؟!
یک شبه خواهی که ما از هیچ هیچ،
ناگهان عالم شویم در پشت میز!
صبر کن بابا، بگیر ترمز تو زود،
این چنین که می روی، کردی تو دود!
در جهان واقعی علمی نبود،
در مجاز خواهی که علم گردد عیان؟
بی خیال، حتی تو فکرش هم نکن!
فرض کن شش ماه جهان تعطیل شده!
انقلاب فرهنگی، و دین داری هم خط چین شده!
مسجد و معبد شده بسته عزیز!
رقص و الکل می کند جان را تمیز!
چند صباحی که جهان وارونه است
درد و غم در سینه ها کاشونه است
علم می خواهیم چه کار آخر عزیز؟
هر دمی شاید شویم ما هم مریض!
----------------------------------------------
دوست داریم نقش خوبان را کنیم بازی ولی،
نقش بازی کردن هم امکان بخواهد ای علیم
از چه رو زجر می دهند ما را چنین،
ما خود از این قافله (از عذاب نازله) هستیم نعیم
گفتنی ها را همه گفتند ولی،
حرف راست از راستگو باید شنید!
گرچه ما هستیم سخت کوش و زرنگ،
لحظه ای اما همین جا کن درنگ!
کو کجاست تجهیز و ابزار علوم؟!
کین چنین آورده اند برما هجوم؟!
یک شبه خواهند که ما از هیچ هیچ،
ناگهان عالم شویم در پشت میز!
صبر کن آخر، بگیر ترمز تو زود،
این چنین گر ما رویم، کردیم دود!
در جهان واقعی علمی نبود!
در مجاز خواهیم که علم گردد عیان؟
بی خیال، حتی تو فکرش هم نکن!
در زمین و در زمان غوغا مکن!
فرض کن شش ماه جهان تعطیل شده!
انقلاب فرهنگی، و دین داری هم خط چین شده!
مسجد و معبد شده بسته دگر!
رقص و الکل گشته بر جان ها سپر!
چند صباحی که جهان وارونه است
درد و غم در سینه ها کاشونه است
علم می خواهیم چه کار آخر عزیز؟
هر دمی شاید شویم ما هم مریض!
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود