آتش

به شعر ناب خوش آمدید

سلام و درود بر شما

درود جناب سطوت
مانا باشید به مهر گرامی

سلام و درود بر شما
قصه ی نسیم و گون در بیابان را به یاد داری
رفتن خبر ازو به پیش شکوفه ها و باران را به یاد داری
بگویمت که نسیم با وفا پیغام سلام را به یاران رسانده بود
باران شکوفه ها را سیب کرده و  با  نسیم به بیابان رسیده بود
باران آمده بود که همه ی کویر تشنه ی آن گون  را سیراب کند
از مهر هر شاخه ی آن پا بسته را به یاد شکوفه ها رنگ رنگین کند
بارانی که آمده بود هر چند حریف عطش کویر  نشد
ولی شاخه های منتظرش به وفا و یاری چون شکوفه ها رنگ رنگین بشد
آخر بیا ای یار که نسیم دعا از گون کویر دلم عطش به بودنت دارد
میدانم نمیتوانی بمانی ولی این دل عادت به عاشق بودنت دارد (محمد سطوت)

درود آقای سطوت گرامی
به شعر ناب خوش اومدین

این سینه پر از آتش هجر است خدایا!
بر آتشِ این کوره دمیدن نتوانم... (م. فریاد)

به امید دست یافتن بر قله های دست نیافته
شاد باشید

سلام و درود
زیبا سروده اید