يکشنبه ۴ آذر
تلخی خاطره ها... شعری از محسن غفارزاده
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۱۹ شماره ثبت ۸۲۴۲۹
بازدید : ۹۲۷ | نظرات : ۲۱
|
آخرین اشعار ناب محسن غفارزاده
|
کاش معمار زمانه هنگام زدودن آدم ها خاظراتشان را نیز پاک میکرد
چه تلخ است گذر از گذرگاه دوران با کوله باری از از داستان های نا گفته و ناشنیده که سالها از به دوش کشیدنشان مجنونیم
چه نامردند آدمها رفته اند اما هستند جسم شان نیست ولی روح شان چرا
با خود میجنگی تا تنها شوی
اما برای تنهایی باید بهایی داد بهایی سنگین به نام گذشته
گاهی قدم میزنی در خیابانی
خزیده ای در کنج تنهایی
به ناگاه بوی عطری
همسفرت می شود
برای سفر به گذشته و خاطراتی بیرحم...
بوی عطرت مانده بر پیراهن پژمرده ام
خاطراتت می زند سنگی به پشت شیشه ام
-محسن غفارزاده
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم استاد بزرگوار با شما بودن افتخار بزرگیست | |
|
درود بزرگوار ممنون از شما | |
|
درود گرامی متشکرم از نگاه زیبایتان | |
|
ممنونم استاد راجی پایدار باشید به عشق | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.