يکشنبه ۴ آذر
غرورت نمیزاره شعری از افشین پارسایی
از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۲۱:۴۵ شماره ثبت ۸۲۴۰۴
بازدید : ۳۲۳ | نظرات : ۱۲
|
آخرین اشعار ناب افشین پارسایی
|
پاییز من تموم میشه ، وقتی که برگردی
یه عمری عادت کردم ، به سردی و شبگردی
پاییز من تموم میشه ، وقتی که برگردی،
شبای طولانی رو ، چجوری سر کردی
پاییز،خلاصه میشه، تو تنهایی این شب
دلخوشم که تموم میشه ، ولی تو هم برگرد
میدونم هنوز دلت،، یه حسی به من داره
آرروته برگردی ، غرورت نمیزاره
شب های بی تو سحر میشه
یلدای بی تو ، کمتر میشه
خدا بخواد،کنار همدیگه
زندگیمون باهم ، سر میشه
تنهای غم دار، اشک میریزه
شمعهای تب دار،روی میزه
جای تو خالیه،
بی تو چه حالیه؟!...
یه شب پاییزو دیدم ، شال و کلاه کرده بود
بخاطر دلشکسته ها، چمدوناشو بسته بود
زمستون پشت دره ، یه مهمون همیشگی
عطر تو داره می پره ، از لباسام یکی یکی
زیر بارون و برفش ، خیلیا عاشق میشن
ولی زیر بال چترش ، بعضیا لایق میشن
دلخوشیم رو این زمین ، یه عشق آسمونیه
میدونم به هم میرسیم ، یروز که بارونیه
شب های بی تو سحر میشه
یلدای بی تو،.. کمتر میشه
خدا بخواد،کنار همدیگه
زندگیمون باهم ، سر میشه
تنهای غم دار، اشک میریزه
شمعهای تب دار،روی میزه
جای تو خالیه،
بی تو چه حالیه؟!...
|
نقدها و نظرات
|
خیلی مخلصیم گل ایمان،بهترین لحظاتو برات ارزومندم😍❤🌷
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به شعر ناب خوش آمدید