سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        دلگویه ها شماره یک

        شعری از

        فاطمه سالاریه (پرستو)

        از دفتر دل نوشته ها و دل گویه ها نوع شعر دلنوشته

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۱۴ شماره ثبت ۸۲۲۹۹
          بازدید : ۳۲۶   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فاطمه سالاریه (پرستو)

        گازهای من 
         
        به لحظه های کــــال و نرسیده .. 
         
        و طعم گس تنهـــــاییم بی تو .. 
         
         
         
        هر روز من ، که بی تو .. 
         
        کال و نرسیده می افتد ! 
         
        روزی چنـــد بار !! 
         
          
        طعم گس تنهاییم را بیشتر می چشم .. 
         
         
         
         
        بــــاد که بیاید .. 
         
        همه چیز را با خود می برد .. 
         
        تمــــــام این برگه ها و دفترچه ها را ! 
         
        می خواهم آنچه که می نویسم ، 
         
        بمانــــــد !! 
         
          
         
        زلزله .. 
         
        همه را در خود می بلعد .. 
         
        و آتــــــش جانسوز ! 
         
        تمام این زندگی .. 
         
        به آتش کشیده می شود و  
         
        دود تر خواهد شد !!! 
         
         
        آه .. 
         
        کاش لااقل دستهایم ، آری ! فقط «دستانم» .. 
         
        بوی تو را می گرفتند .. 
         
        چه اشتباه بزرگی ! 
         
        کاش زیر این باران .. 
         
        کاش زیر این رحمت لایزال الهی ! 
         
        خودم را می شستم .. 
         
        بـــــاران مرا می شست .. 
         
        و مرا با خود می بُــــرد .. 
         
        می توانی آیا ؟ 
         
        می توانی به تلخی قصه عادت کنی ؟ 
         
        و باز اینبار ؛ 
         
        شیرینی قصه ،  
         
        بدون بودن دستان ما کنار هم ؛ 
         
        تلــــخ تمام می شود ! 
         
        کاش در این «ســـــرما» 
         
        مثل کلاردشت و اردبیل ، 
         
        بــــرف می بارید !  
         
        هوهوی بــــاد و غار غار کلاغ شوم ! 
         
        و برفی که هرگــــز نبارید و .. 
         
        ســــــوز سرمایش ، مرا آشفت !! 
         
         
         
        قدری برای آمدنت از خواب برخیز 
         
        بیهوده در رویای محال پرسه نزن .. 
         
        همه خیابانها ساکت و سرد و یخ زده ! 
         
        و اگر تو برای آمدنت از خواب برنخیزی ، 
         
        به خیال معصومانه ات .. 
         
        کدام رفتگر عاشق نمک روی زخم کهنه ی برفها خواهد پاشید ؟ 
         
        ببین ! 
         
         امسال بهار نه بوی بهار نارنج می آید و نه بوی خاک بارون خورده !! آه ..!! 
         
        تنها عطر تنم است که در باد پیچیده .. 
         
        از لباس نازک و برهنه خواب برخیز
        ........
        پی نوشت:
        در امتداد مسیر رفتنت 
         
        چشم شدم به قامتی
         
        که هنوز ایستاده بود
         
        سرمای پاییز به گرمای بودنت
         
        آتش زد تمام افکار پوسیده ام را
         
        و من پر از هوای بودنم
         
        در امتداد مسیر رفتنت
        آذر ماه 1389 - فرهنگسری اندیشه
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۴۹
        غمگین و زیبا بود خندانک
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۴
        درود و سپاس برادر بزرگوار نگاهتان سبز خندانک
        ارسال پاسخ
        امید رحیمی
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۴۲
        درود برشما ⚘⚘
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۳
        درود و سپاس از حضور شما خندانک
        ارسال پاسخ
        سید احسان موسوی ( سام )
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۲۵
        درود بی‌کران سرکار خانم خندانک
        قلمتان رقصان خندانک خندانک
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۳
        درود و سپاس از نگاه پر از مهرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۳۷
        درود برپرستو بانوی عزیز🌹
        بسیار زیبا بود و به دل نشست.
        دلتون شاد و شعرتون برقرار.
        🌹🌹🌹🌹
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲
        درود و سپاس از حضور پر مهرتان خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد ترکمان(پژواره)
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۰
        قدری برای آمدنت از خواب برخیز
        بیهوده در رویای محال پرسه نزن ..
        همه خیابانها ساکت و سرد و یخ زده !
        و تو اگر برای آمدن، از خواب برنخیزی ،
        امسال بهار، نه بوی بهار نارنج می آید و
        نه بوی خاک باران خورده !!

        ... سلام
        خدا برای هم نگاه تان دارد... یاد آن روز ها بخیر که تعداد شاعر از شعر بیشتر بود بانو سالاریه سلام برسانید...
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲
        درود بر شما جناب ترکمان

        دیرینه شاعر نبودم و میبینم شعرها زیاد و شاعران اندک خداوند حفظ کند ادبیات را با این همه تعدد کلام به حقی نیست شاعر بمانید

        سپاس

        ارسال پاسخ
        امیر مسعود شفیق
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۵۷
        درود بانو
        خندانک خندانک خندانک
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۱۲
        درود بر شما بزرگوار

        سپاس حضورتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی معصومی
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۱۶:۰۸
        درود بر شما
        ارجمند
        ....
        واژگان قلمت مثل بهار
        سبز و روینده تر از برگ درخت
        ....

        امروز که آغشته به انوار علی شد
        تبریک بگویم که تو هم شاد بمانی

        خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۳۵
        سلام :
        بانو سالاریه عزیز
        عرض ادب دارم حضور حضرت عالی و استاد عزیزم صورتگر ارجمند
        درود بر شما
        روز پدر مبارکتان باد
        . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خندانک خندانک خندانک
        دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
        تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی ... سعدی
        شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۸:۰۸
        درودبرشما
        زیباسروده اید🎋🎋🎋
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        فاطمه سالاریه (پرستو)
        يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۱۴
        درود و سپاس به نگاه پر مهرتان بانو خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3