#دیوِ خودخواهی
صبر و قرارم را کشیدی باز بر دار ؟
از شانه های خسته ی من دست بردار
یک عمر مهمان بوده ای بر سفره ی دل
حالا نمکدان می زنی راحت به دیوار ؟
بر سرزمینِ خلوت و آرامشِ من
لشکر کشیدی بی حیا با قصدِ پیکار ؟
وقتی بدهکاری به من خوشبختی ام را
حالا چرا غُر می زنی مثلِ طلبکار ؟
آن دیوِ خودخواهی که در چشمت نشسته
دل را به دوری از نگاهت کرده وادار !
دیگر هوایت را ندارم، می توانی
از سینه ام خارج شوی چون دودِ سیگار !
#سمیرا_خوشرو_شبنم
بسیار زیبا و متفاوت بود