سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        به یاد شهید رحمت فلاحی

        شعری از

        محمدرضا ملکی باتیس

        از دفتر شبح خیال نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ ۰۱:۳۳ شماره ثبت ۸۱۵۲۲
          بازدید : ۳۴۵۸   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمدرضا ملکی باتیس
        آخرین اشعار ناب محمدرضا ملکی باتیس

        صدای ارسالی شاعر:
        در همسايگي ما پيرمردي به نام محمد ميرزا زندگي مي كرد
        مردم مي گفتند او شاه را دوست دارد براي اينكه از او  ترياك مجاني مي گيرد 
        ما بچه ها ، تحت تاثير از صحبت هاي بزرگتر ها ، دائم مزاحم او مي شديم
        و با شعار دادن و " مرگ بر شاه دوست " گفتن ،
        موجبات آزرده شدنش را فراهم می کردیم،
        رحمت پسر كوچك محمد  ميرزا ،
          انسانی شايسته ، مهربان ، روشن و قابل احترام بود .
         او با مهرباني با ما برخورد مي كرد و مي گفت
        پدرم حال خوشی ندارد عذابش ندهيد او پيرمرد است .
        رحمت عقایدش متفاوت از پدرش بود
        ولی هیچ وقت به او بی احترامی نمی کرد و هوایش را داشت
        و در عوض با ما بچه ها صحبت می کرد که
        سرمان به کار خودمان باشد و با عقاید دیگران کاری نداشته باشیم.
        شايد  پدر و پسر نقطه نظرات  متفاوتی داشتند،
        اما نسبت به هم ، بسیار مهربان بودند.
        سالهای آغازین جنگ رحمت داوطلبانه به دفاع از میهن برخاست .
        او تا اخر جنگ در جبهه ،  شجاعانه حضور داشت 
        و در نهايت در يكي از عمليات ها شهید شد
         
        این شعر و دکلمه تقدیم به روح بلند و آسمانی رحمت است
         
        با احترام ؛ محمدرضا ملکی_ باتیس

        کلی مردم جم شدن د سر چار را خانم بالا
        همه اونا موگفتن که دیه شارفت  امام اوما
        خوشی مکردن همشو داد و بی داد سر و صدا
        همه روستا خوشحال بین غیر عامو ممد میرزا
        مردم موعن ممد میرزا بد عنق و عبوس شده
        شا لیل تریاک وش میه وره همی شا دوس شده
        و بچه ها موگوفتیم که در غلاش شلوغ کنیم
        سر و سرش مشتيم فقط تا اونه بد عنق کنیم
        مرگ و شا دوس مرگ و شادوس شعار مدایم در غلا
        اونم موگفت دنگ نکنید بي ادبا بچه ولا 
        چنی حرف مفت مزنید کی و تو گفت ای حرفانه
        شما و مه چکار دارید مه تنگ کرده جا شمانه
        وا داد قیل پیرمرد رحمت اوما در کیچه
        دی که بواَش داد مزنه و پر و پامو مپیچه
        وا شوخی گو ولشو کو م پوسشونه م کنم
        و بواَش گو برو خونه تا وا بچا حرف بزنم
        رحمت واقعا رحمتی بی  پیای خو و پاکی بی
        رفتار و حرفش مثه هم اسمش و خلقش یکی بی
        و ایما گفت که بچا جو خیلی کار بد مکنید
        پیرمرد بیچارنه چنه اذیت مکنید
        هر کسی یه فکری داره هرکسی یه چینه موخا
        اونم یه حرفی مزنه شاید درس یا اشتبا
        یکی و دین اسلام یکی موسی یکی عیسی
        لج نکنیم وا هر کی که فکرش مثه ایما نیسا
        عیسی و دینه خودشه موسی و دینه خودشه
        نه مه مثه بوَم میشم نه بوَم مثه مه میشه
        ازادی وره همیه وره بزرگ بچه بوَ
        ای انقلابی که شده موخا همینانه بوَ
        و خوم گفتم که ای رحمت خیلی مفمه حالیشه
        هر که حرف خو بزنه و دله همه منیشه
        تازه و جنگ شد وا عراق غوغا و هیهایی شدا
        رحمت همو اول جنگ رفت و جبهه راهی شدا
        رحمت د جبهه م جنگس هیچ کی ازش خوری نشت
        رادیو مارش حمله زه یه مدتی اَ جنگ گذشت
        یهو گفتن ممد میرزا امیدش ناامید شده
        وره امام و انقلاب بچه شادوس شهید شده
        وا اینیکه بچه بیَم خیلی چیا نمه نسم
        پشت جنازه ی رحمت مثه بهار مگیربسم
        مگیربسم وره ایکه ما شی مگفتیم و عامو
        اَ روش خجالت مکشیم چنی خرابی فکرمو
        روحشو زنده ممونه خاطرشو خاک نمی شه
        هیچ وقت او حرفای رحمت اَ فکر مه پاک نمی شه
        رحمت مگفت واهم خو باید هیچکیمو مثه هم نیسیم
        ای حرفانه باید الان وا او طلا بنویسیم
         
        محمدرضا ملکی_ باتیس
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۱:۴۶
        ئرود بزرگوار
        موثر و زیبا بود خندانک خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۴
        درود بر شما

        پاینده باشید خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۰۶
        همیشه میهمان دل نوشته های زیبایتان هستم
        قلمتان رقصا
        هزاران
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۱۷
        و همیشه به من لطف دارید

        متشکرم از مهر بی پایانتان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پاینده باشید
        ارسال پاسخ
        سید احسان موسوی ( سام )
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۰۹
        روح شهید بزرگوار شاد

        احسنت
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۱:۱۷
        درود برادر

        متشکرم از حضور مهربانانه ی شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مصطفی مشهدی بی نشان
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۵۴
        سلام و درود
        بسیار خوب
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۵
        سلام به حضورتان

        متشکرم از ارسال نظرتان خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۵۸
        سلام :
        درود بر شمادوست عزیز
        ما یک عذر خواهی جانانه به نسل بعدی خودمان بده کاریم
        -------------------------------------- خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۶
        درودها به حضورتان

        چه عرض کنم....

        پاینده باشید خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ملیحه ارجمند ( م الف باران)
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۳۲
        درود
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۷
        درود بر شما خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۰۸:۱۹
        درود شاعر گرانقدر
        لیکن چو حرمت تو ندارد تو از گزاف
        مشکن ز بهر حرمت اسلام حرمتش
        ناصرخسرو
        داستان عجیبی است سیر و سلوک شهیدان
        دستمریزاد هم بابت این خاطره و هم شعرزیبایتان با زبان محلی
        خندانک خندانک خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۸
        درود بی کران

        متشکرم از حضور مهربانانه ی شما خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اصغر محمودی( مور )
        شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ۰۷:۴۹
        سلام استاد گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        محمدرضا ملکی باتیس
        محمدرضا ملکی باتیس
        شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۴۰
        سلام بزرگوار
        می آموزم در محضرتان خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5