جمعه ۲ آذر
نازنین ... شعری از علیرضا مسیحا
از دفتر عاشقانه نوع شعر قطعه
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ۱۷:۱۳ شماره ثبت ۸۱۲۱۴
بازدید : ۵۵۴ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب علیرضا مسیحا
|
نازنینا در فَراقت سوختم
دیده ام را بر دوچشمت دوختم
رفتی اما بعد تو عاشق شدم
عشق را با دیدنت آموختم
بی قرارم کرده ای، دل را قرار
ای خزان روزهایم را بهار
هرچه کردم باز دل شیدای توست
بسته بر عشق تو هر راه فرار
آسمان ابری دل با تو صاف
باخته دل هرچه دارد در مصاف
این جهان میدان جنگ عشق توست
کنده ام از عشق تو من کوهه قاف
ناز کمتر کن بیا با من بساز
سوز دارد این صدا بنواز ساز
شرحه شرحه غصه ها در دل نهان
سینه ای خواهم که گویم شرح راز
کاش چشمم امشبی را بینِ خواب
باز بیند آمدی با جرعه آب
تشنه لب های مرا سیراب کن
دست بر رویم کش و گویی بخواب
قسمتی از سرگذشتم شد چنین
روزها در یاد تو با غم اجین
بیقرارم در غم دوری صنم
لحظه ای بازآ و حالم را ببین
#علیرضا_مسیحا
یکشنبه 13/11/1398
ساعت:16:17
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دستمریزاد