چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
چو یوسفی که دشمنش به سمتِ چاه میکِشد
غمت به دشتِ جان من ز نو سپاه میکِشد
.
شبیست بی ستاره و نقاب تیرهای ز ابر
که دست باد سنگدل به روی ماه میکِشد
.
دوباره میکشد قلم به روی بوم زندگی
و عمر ماندهی مرا خدا ، تباه میکِشد
.
پناه من به جز خدا فقط تویی در این جهان
و او مرا بدون تو چه بی پناه میکِشد
.
چو قاب عکسِ برگِگُل که کودکی ز شیطنت
به روی رنگهای آن خط سیاه میکِشد
.
من آن شکسته صخرهام ز کوەِ خود جدا شده
کە لرزش زمین مرا به پرتگاه میکِشد
.
تمام لحظههای من پر است از خیال تو
نمیرسی و غم مرا به قتلگاه میکِشد
.
ز عمق چشمهای من دوباره قطرههای اشک
نگاه بی قرار را به سمت راه میکِشد
.
گذشت شب ، سحر رسید و من در انتظار تو
«به در نگاه میکنم ، دریچه آه میکِشد»*
.
کوردهوان فرجی ۱۳۹۸/۱۱/۰۴
*ه.الف.سایه
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز ، سپاس از لطف همیشگی جنابعالی | |
|
درود جناب نساجی ،سپاسگزارم | |
|
درود خانم فرشیدفر ، ممنون از لطفتون ، درس پس دادنی در محضر اساتید هست | |
|
درود جناب میناآباد عزیز ، سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود