سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 5 اسفند 1403
  • روز بزرگداشت خواجه نصيرالدين طوسي - روز مهندسي
25 شعبان 1446
    Sunday 23 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      يکشنبه ۵ اسفند

      زلال عروضی قافیه دار

      شعری از

      مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)

      از دفتر اوج بی جواز نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۱ ۱۳:۴۱ شماره ثبت ۸۰۳۲
        بازدید : ۱۰۳۹   |    نظرات : ۱۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
      آخرین اشعار ناب مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)

      غمگین ترین شادم

       

      پر بسته ام هر چند آزادم

       

      من عاشقم ، یعنی که حالی گیج و گم دارم

       

      ویران، ولی انگار آبادم

       

      آرام و ُ فریادم

       

       

       

      اینگونه حیرانم

      گاهی خموشم گاه سوزانم

      همچون اجاقی  لحظه ی تحویل ِ فروردین -

      تکلیف خود را هم نمی دانم

      عمری  پریشانم

       

       

       

      خل نیستم بانو

       

      بگذار گویم کیستم بانو

       

      من هسته ای تلخم که تیپا خورده از رُستن

       

      در خاک و خُلها زیستم بانو

       

      غم ریستم بانو

       

       

       

      تصویر یک برگم

       

      رقاص ِ طوفانی بدآهنگم

       

      با ساز ِ پائیزی و ُ تصنیف ِ صدای باد

       

      شاباش گیر ِ پنجه ی مرگم

       

      از ساقه می لنگم

       

       

       

      مرغ ِ دلم بی پر

       

      کابوس ِ ظلمت بی در و پیکر   

       

      باید تبر زد شاخه ی شب را برید از ته !

       

      خورشید را چون شعر ِ بی دفتر

       

      آواز کرد از بر

       

       

       

      بانو بگو با من

       

      ای آنکه دوری یک بغل تا من

       

      آیا مرمّت می کنی ارگ ِ امیدم را  ؟

       

      خورشید را می بینم آیا من ؟!

       

      ای با وفا دامن !

       

       

       

      لب باز کن رویا

       

      شعری جدید آواز کن رویا

       

      شعری که تعبیرش سلام ِ صبح با سرو است

       

      این قصه را آغاز کن رویا

       

      اعجاز کن رویا

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      5