يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
آخرین اشعار ناب مهدی یوسفی نژاد( لولی وش)
|
یک اتفاق تازه در این کوچه باغ ها
یک کوچه قیل و قال پس از اتفاق ها
مردی هوای ِ الکل و سیگار کرده است
یک زن میان شرم وُ تب ِ اشتیاق ها
او با تمام ِ شهر سرم شرط بسته است
من با خدای شهر شکستم جناق ها
یک اتفاق ِ خوب کنار ِ درخت سیب
آنجای لقّ ِ هر چه خبرچین ، کلاغ ها !
هی می رویم و ُ هی به خدا پشت می کنیم
چشم و لب و دهان و زبان ، تا که ساق ها
اینجا که می رسیم کسی کات می کند
شرع وُ دوباره قصه ی شلاق و داغ ها
یک اتفاق تلخ ، و یک جفت چشم خیس
حکمی ورود می کند از لای فاق ها !
اینجا کسی به ریش خودش شانه می زند
در زیر آن درخت کسی ناله می زند
من هم شبیه وزن، شکستم درون شعر
حاجت به ریش و پشم نبستم درون شعر
باید که لحن بیانم عوض شود حالا
باید محاوره گویم دو سطر بعدی را
«جان ِ شما و ُ جان پدر جدتان برید
با عرض پوزش وُ عذر ، اینجا کسی که رید– »
جنسش شبیه جنس بتن های سخت بود
حتی خیالش از گسل وُ لرزه تخت بود
مردی میان عشق و جنونش لمیده است
یک زن به روی بخت ِ سیاهش خمیده است
پائیز میزند به تن ِ سبز ِ خنده ها
صبح است و دست ِ جاده به دارش کشیده است
یک بوسه منزوی شده افسرده می شود
آغوش ِ عاشقانه کناری تکیده است
چشمش خلاصه می شود از بسکه که اشک ریخت
آن زن که روی عکس ِ خدا خط کشیده است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.