سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        قبل و بعد

        شعری از

        رودابه باوان

        از دفتر نوشته های پریشان نوع شعر نثر و انواع آن

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۹ شماره ثبت ۷۹۱۸۱
          بازدید : ۶۸۰   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رودابه باوان

        آدمها 
        آه از آدمها 
        امان از آدمها 
        همیشه می شنیدم
        همیشه می گفتند
        می گفتند به آدم ها نگو دوستشان داری
        می گفتند تمامت را خرجشان نکن
        می گفتند مرزها را بشناس
        و اما من .......
        دلم هزار پاره شد
        و هر پاره اش به ویرانه ای افتاد
        من قبل از عشق محکم بودم
        من قبل از عشق اشک را نمی شناختم
        من قبل از عشق پدر داشتم
        پسر داشتم
        و تمام دختران شهر دخترم بودند
        حالا بعد از عشق است
        پدر ندارم
        پسر ندارم
        و دخترانم
        کودکان بی مادر کتک خورده اند
        بغض است که در من جاری ست
        اشک است که در من راه می رود
        تشنه ام و تشنگی مرا خواهد کشت ....
        و اما او
        او قبل از من
        چراغ عاشقانه هایش روشن بود
        محتاج عشق من نبود
        محتاج عشق من نبود...
         
        رودابه باوان
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۲۶
        درود بانو
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۴۸
        درود استاد ارجمند خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیده نسترن طالب زاده
        شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۳۳
        عالی بود و محزون
        قبل از عشق، آگاپه را به تصویر کشیدید
        دوست داشتم در ادامه چنین باشد
        بعد از عشق
        دو پدر داشتم
        پسر داشتم و تمام کودکان شهر ،فرزندم بودند ..
        درود گرامی بانوی خندانک
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۲۱
        عزیزم سلام

        زیبا گفتید

        ممنون از همراهیتان

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدمحمدرضالاهیجی
        شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۲۳
        بواقع آفرین
        به یقین شما شاعرید و با سیاست و کیاست خاصی واژه ها را کار میبرید
        تبریک میگم
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۲۵
        درود بر شما

        یک دنیا ممنون از حسن نظرتان

        در واقع این نوشته ها شعر نیستند بلکه نوشته های پریشانی هستند که به وقت احساسات از دل بر آمده ، به سراغم می آیند

        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سیدمحمدرضالاهیجی
        سیدمحمدرضالاهیجی
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۲۵
        خوش بحال شما که اینچون زیبا مینویسید اگر شعر نیستند بقول خودتان(نه من) پس شعر بنویسید چه میشود، هرچند تا آنجا که من میدانم شعراست و شکسته نفسی میفرمایید
        محمد باقر انصاری دزفولی
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۳۵
        باسلام
        عالی سرودی بود
        لذت بردم
        درودشاعربزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۴
        درود بر مهرتان استاد

        ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۴:۳۴
        آسمان میچکد از اشعارم
        و جنون میبارد
        میگریزم به هوای شب و طغیان جنون
        به فراخوانی خون
        از زمین باز بلا میخیزد
        و من انگار حوای خیالات شدم
        آدمی نیست
        هوس سیب ندارد قلبم
        سر وسودایی نیست
        قلمم میخوابد
        خسته از ثانیه ها
        خسته از عاطفه ها
        خسته از بی داری

        تقدیم به شماِشعر نو بلد نیستم این نثر رو تقدیمتون میکنم
        سیدمحمدرضالاهیجی
        سیدمحمدرضالاهیجی
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۱۶
        زیباست اتفاقا
        شکسته نفسی تا چقدر
        ارسال پاسخ
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۶
        سلام
        عزیزم بسیار زیبا سروده اید
        از نظر من هر چه احساس را برانگیزاند شعر است و این مهم ، کهنه و نو سپید نمی شناسد

        از شعر زیبایتان لذت بردم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۷
        یک دنیا ممنونم
        و منت دار نگاه زیبایتان هستم خندانک خندانک خندانک
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        جمعه ۶ دی ۱۳۹۸ ۲۲:۴۷
        مهرتان پایدار خندانک
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۱۸
        درود برشما......... خندانک خندانک خندانک خندانک
        رودابه باوان
        رودابه باوان
        يکشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۷
        درود استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7