سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    ما همه شاعر ما همه تنها ( شعری برای تمام شاعرها)

    شعری از

    محمد حسن زاده چلچله

    از دفتر عاشقانه هایِ چلچله ایی (انتزاعی) نوع شعر سپید

    ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۴۵ شماره ثبت ۷۹۱۵۶
      بازدید : ۲۲۷   |    نظرات : ۴

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه

    ما همه شاعر ما همه تنها
    ما همه شاعر
    ما همه تنها
    همدم ما شعرست
    یک کاغذ و خودکار
    ای کاش شجاع بودیم
    با خود روراست بودیم
    غم را که پایان نیست
    ای کاش که شاد بودیم
    ای کاش به جای شعر
    در دست یارِدل
    یک جام شراب بودیم
    یک جام شرابِ سِحر
    ما شاعران هستیم
    یک لشگر از غم ها
    ای کاش کنارِ هم
    از غم جدا بودیم
    می خوانیم از عاشق
    می خوانیم از دوری
    اما چه دوریم ما
    از عشق و مهجوری
    در خواب و بیداری
    تنهایِ تنهائیم
    با اینهمه غم ها
    بیهوده خوشحالیم
    ما را نوائی نیست
    در کوچه یِ دنیا
    دنیایِ ما رویاست
    رویایی بی دنیا
    ای کاش که شعرِ ما
    بود حرفِ قلبِ ما
    حرفی پر از آتش
    چون هومِ زرتشت ها
    ایکاش که شعرِ ما
    پیوند دل ها بود
    دور از حیا و شرم
    آغوش و گرما بود
    دریاب تو ای شاعر
    مفهومِ بودن را
    مفهوم بودن نیست
    دنیایی از غم ها
    شاعر اگر شعری
    از غم سرودی تو
    دانم که تنهائی
    در اوجِ غم ها تو
    ما هم چو تو در غم
    درمانده و تنها
    آخر بگو جز ما
    گیرد که دستِ ما
    شاعر اگر ترسی
    از دادنِ قلبت
    مردم که واویلا
    دنیا چه بدبخت است
    تا کِی فرو رفتن
    در اوجِ تنهائی
    تا کی سرودن ها
    از عشقِ رویایی
    وقتست که شرمت را
    ریزی در آتشدان
    از هیمه یِ شرمت
    آتش شوی در باد
    رویایِ ما دریاست
    دریا ولی تنهاست
    صد دفتر از دریا
    کردیم سیاه با شعر
    اما دریغ از یک
    شیرجه در آن موجا
    پُر ترس و پُر شرمیم
    از حرفِ دل گفتن
    عادت به چتر داریم
    ما زیرِ باران ها
    دنیا کنار ماست
    تنها و بی رویا
    رویایِ ما اما
    بالایِ آن ابراست
    چندیست که یک فرصت
    دادند من و ما را
    تا یک نفس گیریم
    در اوجِ مردن ها
    اما چو برق و باد
    رفته همین فرصت
    گشتیم چو سنگی سرد
    خاموش و بی فردا
    تا کِی سرودن ها
    در اوجِ تنهائی
    چشمانِ من در راه 
    چشمانِ تو در راه 
    تا کِی دو چشمِ ما
    در راه بماند باز ؟؟؟
    وقت است که شاعرها
    باهم صف آرائیم
    دستان ما در دست 
    هم درد هم باشیم 
    هم سایه باشیم ما
    هم آفتاب باشیم
     
       محمد حسن زاده چلچله 
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۵۶
    درود بزرگوار خندانک
    سیدعلمدارابوطالبی نژاد
    جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ۰۸:۴۵
    درود
    زیبابود
    برقرارباشید
    خندانک خندانک خندانک
    کبری یوسفی
    شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۰۳:۰۳
    شلام شاعربزرگوار
    زیبا وقشنگ سروده اید
    مرحبا درپناه حق باشید باخانواد
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    محمد باقر انصاری دزفولی
    شنبه ۹ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۱۸
    با سلام
    لذت بردم
    درودشاعربزرگوار
    خندانک خندانک خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0