(۱)
کمکم
از ما
کم میشود
شکلِ زندگی
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۲)
قطره قطره
داریم آب میرویم
چه باقی میماند
ــ از ما!؟
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۳)
جنگ بر سرِ گنج است!
از خنجرِ عشق
تو رنج میبری
یا تُرنج؟
سیدمحمدرضالاهیجی
(۴)
تُوتَم!
چقدر اتفاقی
اتفاق افتادی
مِثلِ مَثلاً گاهی ناگهان
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۵)
دستِکم
سهبار میمیرم!
ــ برایِ او
ــ بدونِ او
وَ،،،
برایِ همیشه!
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۶)
… وَ واژههایی که
سر از شعرِ من درآوردند
به تو فکر میکنند
به زبانِ سَنسکریت!
پ ن:
تلفظِ "سَنسکریت" صحیحتر از
"ساٰنسکریت" است
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۷)
تصویرت،
رویِ زانویِ بوم خوابیده است
مِثلِ قطاری که رویِ ریل
به آرامش میرسد!
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
(۸)
مدفون،
در تلاشی متلاشی!
کاری از آوانگارد
بر نمیباید…
سیدمحمدرضالاهیجی
(۹)
از هر ضلعمان
که زمان رد میشد
مارا دریغ
بیدریغ بود!
سیدمحمدرضالاهیجی
(۱۰)
دو قاچِ سرخِ لبانم را
سکوت خورده است!
اکنون
نَقلِ بهمضمون
ضمیرِ اوّلشخصِ مُفردِ خفقانم!
سیدمحمدرضالاهیجی
ــــــــــــــــــــ
پ ن:
شعرِ "هاشور" در دهه ۴۰ توسط جنابِ بهروز وندادیان، از اکابر و استادان برجسته، بنام، وَ شاگردپرورِ شعرِ فارسی ابداع، وَ به تایید شاملوی بزرگ رسید!
"هاشور"های حقیر پساز تایید استاد وندادیان در سایتها و اماکنِ ادبی نشر میگردد!
*
"سرِ خُمِ می سلامت"
*