سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 16 آبان 1403
    5 جمادى الأولى 1446
    • ولادت حضرت زينب سلام‌الله عليها، 5 هـ ق، روز پرستار و بهورز
    Wednesday 6 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۱۶ آبان

      دو اثر فراسپید

      شعری از

      سیدمحمدرضالاهیجی

      از دفتر سماعِ رقم (سپید، آزاد ، فراسپید) نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۱۶:۲۲ شماره ثبت ۷۹۰۸۴
        بازدید : ۶۱۹   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      دو اثر فراسپید
      ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
       
      (۱)
       
      صبحِ زود از شادآباد می‌روم!
      دوبام و دونقطه
      از مکعبِ دورادورِ خودم دورتر!
      سرِ چهارراهِ وثوق
      به‌پلنگِ صورتی بَرمی‌خورم
      سرِ سبیل‌اش نقاره می‌زنم
      شاید با
      ترومپت وکلارینت وساکسیفون‌اش
      کوکِ حالم عوض شود!
      ناگهان مورچه و مورچه‌خوار
      هِرهِر، کِرکِر، بر سندیکا 
      وَ مَردمِ آپاراتچیِ نگاهم می‌خندند!
      عصبانی با پایِ پارو 
      به سرماخوردگیِ آنتن 
      گیرِ سه‌پیچه
      برفکِ تلویزیون را خاموش
      خودم را از پریز می‌کشم!
      دوجین استخوانم را بغل
      وَ پَرهایِ بالشتکِ کهنه‌ام را پَرمی‌دهم!
      جیرجیرک‌هایِ تخت جفت‌جفت
      با نُتِ سُلِ دیز 
      "جیرجیر" لالایی برایم می‌خوانند
      وَ من در آکروبات‌بازیِ خواب
      به‌دنبالِ لنگه‌کفشِ سیندرلا می‌گردم
      اگرچه دکانِ مغزِ پُراز نبض
      تنها از لَج، کچ می‌فروشد
      وَ تاناکورا ویروس‌زاست...
       
      بگذریم...
      از هرکجا که شما دل‌تان می‌خواهد!
      البته آقایان، خانم‌ها یادتان نرود
      اکنون هیچ‌کس
      از منطقُ‌التواریخِ سینمارکسِ آبادان
      بویِ سوختنِ عود دارد،می‌شنود!
      وَ الآن، وَ هم‌اینک
      ساعتِ یکِ بامدادِ
      مورخهٔ یکِ یکِ یک است
      وَ این‌که من در غارِ هَرایِ لوح
      همراهِ لوایح و فنجانی هُرا
      به پیغمبری شعر مبعوث شدم
      چکنویسِ شایعه‌ای بیش نیست!
       
      راستی! 
      قهوه‌ام دارد سَر می‌رود
      لُولُویِ سرما مرا خورده است
      وَ روحم دارد در جادهٔ رفتن
      از سُرسُرهٔ قبر سُر می‌خورد!
       
      آقایان
      خانم‌ها
      عزیزان
      لطفاً هیس!
      بگذارید قهوه‌ای رنگ
      خاموش و خودجوش بروم
       
      هَرا : هرات
      هُرا : هلیله
      ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
      ✍ سیدمحمدرضالاهیجی
      ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

      (۲)

      ۞ اصل!
      در لابه‌لایِ فصل و فلسِ ماهی‌ها
      از دهانِ لیز و لقِ آب
      در تُنگِ تَنگِ بی رنگ افتاد!
      سرِ سه‌راهِ جمهوری
      در همان بَرخوردِ اوّل
      میانِ جنگِ دودِ اسپندِ کولی و
      قضیه‌ٔ صیبِ نیوتن و
      جدولِ مندلیف و
      دخترِ گل‌فروش و
      چراغِ برزخِ سرخ،
      با علی کنکوری بُر خورد!
      درست مثلِ همان
      آشناییِ بیضویِ جمجمهٔ‌‌ “جمعه”‌
      با “دوشنبه”
      که در هرات با دیدنِ نامِ “جععه"
      بر هفت‌روزگیِ هفته
      از رویِ بچگی به‌او بَر خورد…
       
      ۞ اصل!
      سوزن‌ش مثلِ سوزن‌بان
      قیج قیج گیرکرد
      میانِ قاچِ هندوانه‌ و
      اناری که ندارد و
      سرخی‌ِ سیلیِ صورت‌حسابِ یلدایی که دارد
       
      ۞ اصل!
      پسرِ ۹ سالهٔ پس‌پری‌شب
      ۱۹ سالهٔ دیروز
      وَ ۲۹ سالهٔ فرداست
      که با طولِ موجِ FM
      ردیف ۹۰واندی مگاهرتز
      دارد خودِ استخوانیِ بی چرب وچیلی‌اش را
      در حیطه‌ٔ حمام
      زیرِ بوقِ ممتدِ ماشین‌عروسِ هیدروژن و اکسیژن می‌شنود
       
      ۞ اصل!
      امشب قبل از رختخواب می‌میرد
      بدونِ این‌که حتّی بداند زیرا…
       
      ۞ اصل!
      با آمبولانس
      سرچهارراهِ استانبول
      مابینِ خطوطِ یازده و دوازده
      ترافیک را زیرگرفته
      دارد با فرقِ دوغ و دروغ
      بی فرقِ سر
      به لطفِ راٰیِ مفعولی می‌جنگد
       
      ۞ اصل!
      نیم قرن‌ست
      مُٰرده‌اش صبح از جا پامی‌شود
      به لب و لوچه‌ٔ آویزان و
      نامیزانِ فرهنگستانِ عدبِ شانسی
      با ادب فارسی می‌خندد
      وَ باز در قبر غیب می‌شود
       
      ۞ اصل!
      یک اصل است
      مثلِ اثل که اصلاً،مثلاً
      برگ و بارِ درخت‌ش
      غلطِ زیادیِ املایی‌انشایی ندارد
      فقط شاعری را سرِکار می‌گذارد...

      صیب : رسیده به چیزی  
      عدب : بی نقص
      اثل : نوعی از درختِ گز
       
      ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
      ✍ سیدمحمدرضالاهیجی
      ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
       
       
      توضیح اینکه، شعــر "فراسپید"
      قــــالبی مستقل است، وَ اساساً
      ربطی به شعـــــر "سپید" ندارد
      چون در گزینـــــه‌ها "فراسپید" نبود جبراً "سپید" انتخاب شد. 
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد یزدانی
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۱۱
      سلام‌صبحتان‌‌‌زیباشاعر‌امروز‌شهر خندانک
      بسیارعالی خندانک بسیارعالی خندانک
      شعله(مریم.هزارجریبی)
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۹:۴۵
      درود شاعر گرامی
      درک درستی از شعر سپید و فراسپید ندارم
      زیبایی اشفتگی اش شبیه موهای پریشان نگاری یاغی بود.
      مانا باشید
      کبری یوسفی
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۴۳
      سلام شاعر بزرگوار
      درودتان بسیا زیبا وقشنگ سروده اید
      پیایا باشید درپناه حق با خانواده آمین
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      پژمان بدری
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۸:۳۲
      سلام رفیق
      هوای دلت چگونه است؟؟؟

      کمی ازشعر فراسپیدمی نویسم یاد دارم جناب صحبت پارکی از پیشگامان این نوع شعر بودند و انصافا هم چه خوب می نوشتند و شعرهای شما مرا یاد ایشان انداخت متاسفانه مدتی ست از قلم قوتمند آن جناب بی خبریم...بگذریم...
      شعر فرا سپید شعریست که در 3 بعد یا چند بعد اتفاق می افتد در این اشعار تنومند از لحاظ معنایی و ساختارمند از نظر چینش کلمات شاهدیم شاعر با چیره دستی لنزِ ذهنِ خود را روی موضاعات مختلف می چرخاند و مخاطب را زیر رگبار آرایه ها و ترکیبات بدیع قرار می دهد و خواننده را به چالش ها و سفرهای زمانی مختلفی می کشاند...
      یکی از ویژگی های شعر فرا سپید رفت و آمدهای زمانی است که با اتصالهای خوب در این اشعار اتفاق افتاده است
      استفاده از کلمات یا ساخت واژه هایی که بسیار امروزی هستند مانند نام انیمیشن ها یا ترکیبات فیزیکی و ... از ملزومات این گونه اشعار هستند که در این اثرها به طرز عجیبی شاعر آنها را به هم جوش کرده و باعث آرماتور بندی ضدِزلزله ای برای آثارش شده است...

      خوشحالم این اشعار پخته را خواندم و مرا به وجد آورد دوست من
      باش که از قلمت لذت ببریم
      مخلصون و مخلصات خندانک خندانک خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۴۹
      باسلام فراوان
      خواندم ولذت بردم
      شاعر بزرگوار
      درود درود
      خندانک خندانک خندانک
      ولی اله بایبوردی
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۱۳
      درودها
      دست مریزاد
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      حسن  مصطفایی دهنوی
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۹
      درود ها
      بسیار زیبا سرود ه اید
      پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۰
      دست مریزاد این شعر از بهترین و پر معناترین شعر هایی است که در عمرم خوانده ام
      چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۰
      هزاران درود خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      6