جمعه ۲ آذر
زرد شعری از محمدصدوقی
از دفتر مثلا شعر نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۸ ۲۰:۴۱ شماره ثبت ۷۸۰۸۶
بازدید : ۶۴۰ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب محمدصدوقی
|
از یک مسیر دور آمد تکسواری زرد
انداخته بر روی دوشش کوله باری زرد
در دست هایش یک سبد با میوه هایی سرخ
شد پیش پایش هر خیابان جویباری زرد
خندید، همراهش کلاغی قارقاری کرد
چرخید و گم شد زود باد تاب داری زرد
آرام می افتاد برگ از شاخه ها گویی
می ریخت از شاخ درختان آبشاری زرد
پیغام برروی لبش می آید از دیروز
پاییز،آری خسته با ایل وتباری زرد
دیری نمی مانم من ایجا می روم روزی
یخ می زند این شهر بعد از روزگاری زرد
#محمدصدوقی
|
|
نقدها و نظرات
|
درودهااا ممنون جناب استکی | |
|
ممنون امیر عزیز لطف دارید | |
|
درودهاااا جناب میناآباد لطف شماست | |
|
ممنون جناب افشاری | |
|
درودهاااسعید عزیز سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و زردكم