۱_ مهرورزی:
.
مهرورزی، درسِ زیباخوانیست؛
مشق، مشقش، پیشهای، انسانیست؛
.
واژههایش، واژگانِ عشق و،
اوجِ قاموسش، محبّتدانیست...
.
در سرای سینهها، جا دارد؛
همچو دُر، بنهفته و، پنهانیست...
.
بهترین دارو، برای هر درد؛
قرصِ آن، سرچشمهی جوشانیست...
.
خشکسالی را ندارد هرگز؛
فصل، فصلش، پُرنم و، بارانیست...
.
شورشِ آن، بستری، چون دریاست؛
التهابش، شورشی، طوفانیست...
.
پرطراوت، جنسِ احساس است و،
غرق در، امواجِ بیپایانیست...
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
۲_ مهربانی:
.
قلبِ هر جانداری،
مهر را میجوید؛
شامهی احساسش،
وردِ آن، میبوید؛
.
میشود با جانش،
عشق را، جوینده؛
از شمیمِ خوبش،
میشود سرزنده؛
.
میشود هر لحظه،
غرقِ بحرِ شادی؛
مهربانی هرگز،
نرود، از یادی...
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
۳_ عروس مهر:
.
خزان از خاطراتت دور بادا؛
و تقدیمت صفای نور بادا!
.
ستاره، تا ستاره، چشمکِ مهر؛
زبهرِ شادیات، منشور بادا!
.
نوای شوق، با چنگِ وجودت،
دمادم ساز و کوک و، جور بادا!
.
دلت نغمه، زند با عاشقیها؛
درونش دستگاهِ شور بادا!
.
و احساست شود، لبریزِ شادی؛
غم از، نای دلت، مهجور بادا!
.
عروسِ مهر را گیری در آغوش؛
محبّت، بر سرِ تو، تور بادا!
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
۴_ صفای مهربانی:
.
شورِ دل، در شادِمانی میتپد؛
در صفای مهربانی میتپد...
.
با هوای مهر، تنها نبضِ جان،
در حیاتی، جاوِدانی میتپد...
.
همنفس، میخواهد احساسِ دل و،
حسّ دل، در همزبانی میتپد...
.
ماهی دل، تشنهی مهر و، وفاست؛
در حیاتِ آبِ جانی* میتپد...
.
دوست دارد، باورِ جان عشق را؛
جان فقط، در عشقرانی، میتپد...
.
گر نمیرد، عشق در، دریای دل،
موجِ جان، با زندگانی میتپد...
زهرا حکیمی بافقی (الف_احساس)
*جانی: (ص نسبی) منسوب به جان.
❤️ قلبی❤️
´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•*´¨*
مانا باشید به مهرِ لایزالی!