پنجشنبه ۶ دی
|
دفاتر شعر سیده نسترن طالب زاده
آخرین اشعار ناب سیده نسترن طالب زاده
|
انسان بهانه بود، خدا اشک آفرید
باران بهانه بود، که عاشق کنی مرا!
از آیه های سرخ نجیبانه ی تنت
زیباترین شکوه شقایق کنی مرا
نیلی ترین سانحه ی موج می خزید
آغوش تو بر طپش کوهسار ریخت
در حله های وحشی بیتاب قله ها
پوشید وزن، صاعقه ی آبشار ریخت
در بند های آهنی دیر خسته شد
جولاهه ی حسرت فواره های نور
مریم ترین غزاله ی تندیس شعرها
مستانه رفت در کنف ابرهای دور
یلدا بهانه بود و برفی که بیدریغ
لبخند مهربان تو را برگ میزند
یا خاطرات آبی نُتهای خسته را
با گامهای اوج صدا برگ میزند
آوازهای شرقی محبوس محو شد
ویرانه های آتش تاریخ چشم تو
زیبایی عصاره ی شبرنگ قرنهاست
آرامش سکوت پریشان خشم تو
اسرار آسمان خدایان دروغ نیست
در رو به آشنایی لاهوت من گشا
نو شو، به عطر نابترین لحن نسترن
لبرا به بزم شعله ی یاقوت من گشا
|