شماره صد و هیجده ؛ آن مهربان !
آن مهربان همیشه نگاهش به ما کند
هر دردرا ؛ زما به نگاهی دوا کند
چشمی به روزگار نبیند جمال او
جز آنکه خاک درگه او توتیا کند
موسی بکوه طور شتابان چه میرود؟
در بازگشت معجزه ای با عصا کند
هر کس که طاعتش ببرد رستگار هست
مشروط آنکه طاعت او بی ریا کند
خود گفته است هر چه بخواهیم بما دهد
با یک اشاره حاجت مارا روا کند
حاجت روا کسی بشود در مقام او
عهدی گرفته است به عهدش وفا کند
عهدی گرفته دوست نباشدش به دشمنش
لعنت کند به دشمن و اورا رها کند
در کشتی زمانه بمقصد کسی رسد
از ناخدا مدام نظر بر خدا کند
مجنون نامدار کسی میشود چنان
در دشت عشق خیمه لیلا به پا کند
محبوب میشود که محبت کند به کس
لبخند با سلام به دیگر عطا کند
در کوچه های عشق اگر میزند قدم
از روی صدق هر قدمش جا بجا کند
رسوا شود کسی که زند تهمتی بکس
کار بدش زمانه چه زود بر ملا کند
(گمنام) هیچ صحبت بیهوده ای نکرد
خواهان چنان که کار برای خدا کند
یکشنبه بیست چهار شهریور نود هشت(لاهه)
آموزنده و زیبا بود